بازگشت

مناقب سيدالشهداء و زيارت آرامگاه او


منقبت و فضيلت هر كس به اندازه ي شخصيت اوست.

پيغمبر اكرم «صلي الله عليه و آله و سلم» عقل كل و اشرف رسل بود، و شخصيت او را قرآن وصف فرمود كه بي نياز از توصيف است، و آن چه اين پيغمبر «صلي الله عليه و آله و سلم» فرمود، حجت و لسان وحي و منزلات آسماني است. و در ميان بشر همين پنج نفر بودند كه داراي عاليترين مقام و والاترين مرتبه و با ارج ترين منقبت و فضيلت مي باشند، و حسين بن علي «عليه السلام» واجد همه ي صفات آن چهار تن است و وارث كليه ي مناقب است، و به همين جهت مناقب او را متواترا هر كس قلم به دست گرفته كه نقل حديث و تاريخ كند او را به اهميت مقام و ارزش شخصيت ستوده است.

ابن ماجه در «سنن» خود و زمخشري در تفسير روايت مي كنند كه پيغمبر «صلي الله عليه و آله و سلم» فرمود:

أنا من حسين و حسين مني أحب الله من أحب حسينا.

ابن صباغ از عايشه روايت مي كند كه: پيغمبر «صلي الله عليه و آله و سلم» حسين را بر شانه ي خود سوار كرده بود و مي فرمود: اللهم اني أحبه فأحبه. و گاه مي فرمود: انه مهجة قلبي، انه روحي التي بين جنبي.

ترمذي از ليلي بن مره روايت مي كند كه: پيغمبر «صلي الله عليه و آله و سلم» فرمود:

حسين مني و أنا من حسين أحب الله من أحب حسينا، و حسين سبط من الأسباط. [1] .


شيخ مفيد از ابن لهيعه از ابي عوانه روايت كرده كه: پيغمبر «صلي الله عليه و آله و سلم» فرمود:

ان الحسن و الحسين شنفا العرش و ان الجنة قالت: يا رب أسكنتني الضعفاء و المساكين، فقال الله لها: ألا ترضين اني زينت أركانك بالحسن و الحسين.

روايت حضرت صادق است كه حسن و حسين در دامان پيغمبر «صلي الله عليه و آله و سلم» بودند كه فرمود: ايها حسن خذ حسينا. فاطمه «عليهاالسلام» عرض كرد: اي پدر گرامي! بزرگتر را بر كوچكتر مقدم داشتي؟ فرمود: اين جبرئيل بود كه گفت: ايها حسين خذ الحسن.

ام سلمه روايت كرده كه: روزي حسين روي دامان پيغمبر «صلي الله عليه و آله و سلم» نشسته بود، رسول خدا «صلي الله عليه و آله و سلم» او را مي بوسيد، ناگهان بي اختيار به گريه افتاد، گفتم: يا رسول الله! سبب گريه چه بود؟ فرمود: اكنون جبرئيل خبر داد كه طايفه اي از امت تو اين حسين را خواهند كشت، و بدان كه آنها به شفاعت من نائل نخواهند شد [2] .

ام سلمه روايت مي كند كه: يك شب پيغمبر «صلي الله عليه و آله و سلم» از حجره ي من بيرون رفت و مدتي طول كشيد تا مراجعت فرمود، عرض كردم: يا رسول الله! كجا تشريف برديد كه اين قدر طول كشيد؟ فرمود: در يك موضعي از عراق كه به نام كربلا معروف و آنجا مصرع حسين است رفتم ديدم جماعتي كه جمع شده بودند خون او را بريزند، آن گاه قدري خاك تربت كربلا به من داد فرمود: در شيشه اي نگهدار، هر گاه مبدل به خون شد بدان كه حسين مرا شهيد كردند. و پس از خروج حسين از مدينه، هر شب ام سلمه به اين شيشه نگاه مي كرد تا روز عاشورا ديد خون شده، دانست حسين را


شهيد كردند كه به گريه افتاد [3] .



اي گشته عيان به نزدت اقبال حسين

دانسته ز قول نبوي حال حسين



خواهي كه خداوند تو را دارد دوست

در دل جا ده محبت آل حسين




پاورقي

[1] فصول المهمه ابن‏صباغ ص 153؛ سنن ترمذي؛ و ابن‏ماجه؛ و صحيح بخاري؛ و اصابه؛ و اسدالغابه؛ و غيره.

[2] ارشاد ص 231.

[3] ارشاد مفيد ص 232.