بازگشت

عاشورا در دولت آل بويه


دولت آل بويه از دولتهاي پهناور اسلامي است كه عراق و ايران و افغانستان و تركستان روس و تركستان كنوني را زير فرمان داشت.

ايرانيان زيرك و باهوش در همه ي ادوار تاريخ، طالب علم و حقيقت و كمال


بودند، و هر كجاي عالم دانش و بينش بوده، ايراني آن را به دست آورده. در اسلام ايرانيان زودتر از ساير ملل، گوهر وجود اميرالمؤمنين «عليه السلام» باب مدينه ي علم و اقيانوس مواج دانش را شناختند، و اطراف او را گرفته از افاضات علمي او بهره مند شدند. به همين دليل هم حضرت علي «عليه السلام» پايتخت خود را از مدينه به كوفه كه قرب جوار با ايران داشت انتقال داد، و ايرانيان در آن پايتخت نوساز قريب چهارصد هزار نفر منزل گرفتند، و اكثريت شيعيان علي «عليه السلام» در آن عصر ايراني بود. و معاويه و يزيد و ساير خلفاء هم به همين جهت بيشتر متوجه كوفه و عراق بودند كه ايرانيان سكونت داشتند.

در سال 61 هجرت، در همين كوفه با آن همه فشار كه معاويه و يزيد به دست زياد و پسرش عبيدالله بر آن مردم وارد كرد و كشتار بي حسابي كه از موالي و عجم و ايرانيان نمود، باز در واقعه ي عاشورا كوفه مسكن دوازده هزار ايراني بود، و يكي از ايرانيها در صحراي كربلا در زمره ي لشكريان عمر بن سعد نبود. ايرانيان همين كه حس كردند خون حسين «عليه السلام» به جوش آمد و انقلاب برپا كرد، اطراف هر پرچمي كه به خونخواهي حسين «عليه السلام» بلند مي شد مي گرفتند و ابراز علاقه به خانواده ي آل محمد «صلي الله عليه و آله و سلم» مي كردند. عاشورا بهترين وسيله ي بروز خلوص نيت ايراني شد، و لذا همين قضيه ي طف را بهانه كرده و مجالس مجد و عظمت حسين را تشكيل مي دادند، و از مثالب و رذايل اخلاقي بني اميه و فضايل و مناقب بني هاشم سخنرانيها مي كردند، و دنباله ي انقلاب عاشورا را از عصر توابين گرفتند، و همه ساله در اربعين و عاشورا روز ماتم عمومي داشتند تا دولت آل بويه كه روي كار آمد و رسما متمايل به اظهار تشيع و عزاداري براي حسين «عليه السلام» شد، ايرانيان سبب قوت كار او شدند.

ابوالفداء در حوادث سال 352 مي نويسد: معزالدوله ي ديلمي امر كرد روز عاشورا تعطيل عمومي كنند و روز عزاي ملي قرار دهند، و رسما زنان به حال گريه و زاري از


خانه ها بيرون آيند و عصابه ي عزا به سر كنند، و آن سال عاشورا غوغائي در قلمرو حكومت آل بويه ايجاد كرد.

ابن كثير دمشقي مي نويسد: در حدود سال 400 بغداد روز عاشورا رسما روز عزاي ملي شد، و به پاس تشنگي سالار شهيدان و شهداي طف، آب يخ و شربت در سر هر گذر گذاشتند، و روز عاشورا مانند روز رحلت پيغمبر خدا «صلي الله عليه و آله و سلم» تعطيل و عزاري عمومي بود و هيچ كس از اهل سنت قادر به منع آنها نبود.

ابن كثير دنباله ي سخن را گرفته گويد: پدرش افضل از حسين «عليه السلام» بود، و معذلك روز قتل او را مانند روز عاشورا نگرفتند و روز ماتم عمومي قرار ندادند و حتي روز ماتم پيغمبر اسلام «صلي الله عليه و آله و سلم» اسلام را هم مانند روز عاشورا نگرفتند.

صاحب كتاب «الحسين» چاپ مصر مي نويسد: بهترين دليل، همان حديث حسين بن علي «عليه السلام» از جدش رسول خدا «صلي الله عليه و آله و سلم» مي باشد كه:

قال «صلي الله عليه و آله و سلم»: ما من مسلم يصاب بمصيبة فيتذكرها و ان تقادم عهدها فيتحدث لها استرجاعا الا اتاه الله من الاجر مثل يوم اصيب بها.

اين روايت را ابن ماجه و احمد بن حنبل نقل كرده اند. [1] .


پاورقي

[1] الحسين ص 156 ج 2، چاپ مصر؛ البدايه و النهايه حوادث سال 400 ج 10.