بازگشت

كشتن يكهزار و پانصد قاتل


روز ديگر باغباني آمد خبر داد در بيرون شهر كوفه در باغ او قريب 1500 نفر از لشكري كه به كربلا رفته بودند اجتماع كردند و خيال دارند به طرف بصره بروند.

مختار ابراهيم بن مالك اشتر را با سرهنگان نظامي و رؤساي شيعه با دو هزار (2000) مرد مسلح بالاي سر آنها فرستاد، ابراهيم اطراف باغ را محاصره كرد و تمام آنها را به قتل رسانيد و سرهاي اشخاصي كه شناخته مي شد براي مختار آورد.

به اين ترتيب روزهاي انتقام داشت پايان مي يافت، زيرا كشتگان به نقل ابوالمؤيد خوارزمي بالغ بر 48564 نفر يعني از چهل و هشت هزار نفر متجاوز شدند، چه در جنگ موصل يا بصره يا بين راه يا در خود شهر و حومه ي كوفه، از معاريف هم كمتر كسي باقي مانده بود [1] ابن زياد با حصين بن نمير در موصل كشته شدند، فقط عمرو بن حجاج هم و محمد بن اشعث در بصره به مصعب بن زبير پناه برده بودند. مختار دستور داده بود هر كس را مي كشند، نام آنها را ثبت كنند و به معرفي كشندگان مژدگاني و انعام مي داد، و مردم هم كه نسبت به واقعه ي طف بسيار ملول بودند، از گزارش و معرفي


ولو نزديكان فاميلي هم بود خودداري نمي كردند، و به طوري صحنه ي انتقام خونهاي اهل بيت را گرفت كه موقع شهادت مختار، احدي از قتله ي كربلا زنده نبود.



افتاد شامگه به كنار افق نگون

خود چون سر بريده از اين طشت واژگون



افكند چرخ مغفر زرين و از شفق

در خون كشيد دامن خفتان نيلگون



كند امهات اربعه ز آباء سبعه دل

گفتي خلل فتاد به تركيب كاف و نون



آماده ي قيامت موعود هر كسي

كايزد وفا به وعده مگر مي كند كنون



گفتم محرم است نمود از شفق هلال

چون ناخني كه غمزده آلايدش به خون



يا ساغري است پيش لب آورده آفتاب

بر پادشاه تشنه لبان كرده سرنگون



يا گوشواره اي كه سپهرش ز گوش چرخ

هر ساله در عزاي شه دين كند برون



جان امير بد رو شه نينوا حسين

سالار سروران و سر از تن جدا حسين [2] .





پاورقي

[1] تاريخ خوارزمي و تاريخ يافعي به نقل حبيب السير ص 502.

[2] رياض الشهاده حاجي محمد حسن قزويني ص 6 ج 2.