بازگشت

كشته شدن ابن زياد


ابوالمؤيد خوارزمي مي نويسد: تعداد كشته شدگان اين جنگ به هفتاد هزار (70000) رسيد، تا غروب، حمله و تعقيب و كشتار ادامه داشت تا به كلي منهزم و مغلوب و منكوب شدند. بعد از غروب آفتاب ابراهيم بن مالك مردي را در كنار آب فرات ديد كه دستاري خز پوشيده، و زرهي بر تن و شمشيري بر دست داشت بر او حمله كرد، شمشير او را گرفت، اسبش رميد و او از مركب بيفتاد. صبح شد ابراهيم گفت: ديشب كنار فرات مردي را كشتم كه جبه ي خز و زره پوشيده بود، و بوي مشك از او مي آمد.

رفتند جسد او را پيدا كردند، ديدند ابن زياد است. سر او را بريدند براي ابراهيم بن مالك بردند، ابراهيم سجده ي شكر كرد و سر حصين بن نمير را با سرهاي رؤساي ديگر كه از سرداران شامي و از قتله ي كربلا بودند به كوفه نزد مختار فرستاد. ابن زياد در اثر آن قطره ي خوني كه از سر مبارك حسين بن علي «عليه السلام» بر ران او ريخت و سوراخ كرد و به زمين رسيد، زخم پايش خوب نمي شد، و در اين پنج سال بوي عفونت مي داد، براي جبران آن هميشه مقداري زياد مشك مصرف مي كرد تا بوي عفونت او را نشنوند، و با همين بوي مشك او را شناختند.

مختار به ديدن سر آن سرسپاه شامي و انتقام از قتله ي كربلا نيز سجده ي شكر كرد.