بازگشت

شخصيت ابراهيم بن مالك اشتر نخعي


در ماه ربيع الاول سال 66 هجري بود كه ابراهيم بن مالك اشتر نخعي با صد نفر از خويشان و اتباع خود به خانه ي مختار مي رفت، در كوچه اياس بن مضارب راه بر وي گرفت و به مناقشه و جنگ و جهاد كشيد. ابراهيم اياس را كشت و سرش را نزد مختار برد. مختار با ديدن سر رئيس حكومت نظامي كوفه بسيار مشعوف شد و گفت: هر چند كه ما قرار بود شب ديگري خروج كنيم ولي ديگر مجال توقف نيست، فرمان داد كه در كوفه منادي ندا كند: يا منصور امت و يا لثارات الحسين. اين بگفت زره پوشيد و سوار شد و متابعين و مبايعين به او پيوستند. حاكم كوفه راشد پسر اياس را شحنه ي كوفه قرار داد و او مرد متهور و جنگجو بود. براي انتقام خون پدر غضبناك در مبارزه ي مختار و ابراهيم برآمد، راشد در اين گيرودار كشته شد. در همان شب چند جا در كوچه هاي كوفه زد و خوردي شد ولي همه جا فتح و ظفر به دست ابراهيم بن مالك رخ داد، تا صبح 3800 نفر از 12000 نفر كه بيعت كرده بودند در بيرون شهر حاضر و مهيا شدند ولي چون در شهر بيمي داشتند، در خارج شهر به نام دير هند تمركز يافتند و آنجا 7000 نفر صف آرائي شد.

مختار در مقام برآمد كه افراد را جمع آوري كند، از طرف ديگر هم فرماندار اشراف كوفه را مانند شبث بن ربعي و راشد بن مضارب و حجار بن ابجر و شمر بن ذي الجوشن خواست و براي جنگ با مختار آماده نمود.

مالك بن اشتر نخعي همان بزرگ مرد جنگي است كه اميرالمؤمنين علي «عليه السلام» فرمود: «مالك براي من به منزله من براي پيغمبر است» پدرش از سپه سالاران لشكر اسلام و شخصيت هاي بارز لشكري بود، او از طرفداران جدي اميرالمؤمنين و رئيس قتله ي عثمان بود. فرماني كه حضرت امير پس از انتصاب مالك به ولايت مصر صادر


فرمود، از شاهكارهاي سياست جهانداري است كه ما در زندگاني اميرالمؤمنين ترجمه و چاپ كرديم.

ابراهيم مانند پدر مردي شجاع، قهرمان، فعال، خستگي ناپذير، شيردل، نيرومند، با ايمان، و در علاقه و اخلاص و ارادت به خاندان نبوت و ولايت از پدر كمتر نبود.

ابراهيم در 14 سالگي با پدرش به دست بوسي اميرالمؤمنين علي «عليه السلام» مشرف شد و تعليمات جنگي از آن حضرت فراگرفت. شاه ولايت يك شمشيري به او عنايت فرمود كه در نظر ابراهيم عزيزترين يادگارها به شمار مي رفت.

ابراهيم براي مختار مانند پدرش مالك براي اميرالمؤمنين بود، اگر قدرت قلب و شجاعت و نيروي جسماني ابراهيم و كارداني او در كار جنگ نبود، مختار توفيقي حاصل نمي كرد. مختار در مراجعت از مكه، يكي از شخصيتهاي بارزي كه ملاقت كرد و قصد خود را به او گفت و نامه ي محمد بن حنفيه را به او نشان داد، ابراهيم بود. او همچون در قصد داراي قربت و خلوص نيت و ارادت به اهل بيت بود. از حضرت سجاد «عليه السلام» استفتاء كرد، و تجويز فرمودند در كمك به مختار ترديدي نداشت. و شجاعت و عظمت مقام و جنگجوئي و دلاوري او را در خلال همين صفحات خواهيم ديد. خصوصيات تدبير و شجاعت و جنگجوئي و سياست و قدرت فكر و بازوي مختار را در جزئيات جنگ موصل و بصره مي توان يافت كه تا چه حد شخصيت با عظمتي بوده است.