بازگشت

آيا كيسانيه و انحراف مختار راست است؟


يكي از علاقمندان به مختار ابوعمره بن كيسان ايراني حاجب و دربان (آژدان مخصوص) و معاون شرطه (شهرباني) حكومت مختار بود، اين مرد ايراني شيعه و از هواخواهان خاندان عترت و طهارت بود، و اكثر كارهاي مهم مختار به دست او اجرا شده، و لذا در نظر امويين او و هواخواهان او را كيساني گفته اند، وگرنه فرقه اي بدين نام در فرق تشيع وجود نداشته و ندارد. مختار هم شخصا اگر چه علاقمند به رياست و


خلافت بود ولي ميل داشت خلافت شرعي داشته باشد. بدين مناسبت از مقام شامخ حضرت سجاد علي بن الحسين زين العابدين «عليه السلام» در كار خود استجازه نمود، و آن حضرت به سبب رعايت مقام عمش محمد بن علي كه نسبتا بزرگتر و كاردان هم بود و در امور سياسي كاملا وارد بود، مختار را به محمد بن حنفيه راهنمائي كرد، و از طرف ديگر از حضرت سجاد قول گرفته بودند كه در امور سياسي دخالت نفرمايد، و لذا تمام جريان امور سياسي را در خلال كلمات ادعيه و اذكار بيان فرموده است.

بنابراين عمل مختار قيام مشروع و تتبع و منطبق با اصول و قواعد شرع احمدي بود، و نسبتهائي كه به او دادند از كيسانيه و اتهام معاندين به اين كه فرقه ي كيسانيه كساني هستند كه به امامت محمد بن علي پس از شهادت امام حسين مردم را دعوت كردند، كذب محض و افتراء است، نه محمد بن حنفيه دعوي داشت بلكه هميشه خود را تابع امامت برادرزاده اش حضرت سجاد «عليه السلام» مي دانست و صريحا اعلان مي كرد مردم را به بيعت زين العابدين، و نه مختار دعوي مهدويت به منظور امامت او كرد بلكه مختار مي گفت: شيخ قبيله پس از واقعه ي طف محمد بن حنفيه است و به احترام او و به فرمان او من قيام كرده ام كه طلب خون حسين و اصحابش را بنمايم.

تمام نسبتهائي كه به محمد بن حنفيه و مختار داده اند، براي تضعيف او از طرف دشمن بوده، به اضافه كه تمام فرق شيعه اتفاق و اعتراف دارند كه امام بايد از نسل فاطمه ي زهرا «عليهاالسلام» باشد، و احتجاجات زيد بن علي و محمد نفس زكيه و ادريسيه ي آفريقا و فاطميه ي مصر و سادات فخ و غيره، همه بر همين اصل ثابت مصرح و مدلل گواه و شاهد است. [1] .

مختار در كوفه با برخي از سران شيعيان علي «عليه السلام» مكنونات و منويات خود


را در ميان نهاد، و جريان آن نامه را هم كه نامه رسان ناشناس از طرف حضرت امير براي او آورد، اظهار كرد. كوفيان گر چه بي وفا و ناپايدار بودند اما شيعه در آنجا بسيار بود و در جنگجوئي هم آماده و مهياي جانفشاني بودند، و لذا سران اقوام و قبايل شيعه با مختار بيعت كردند.


پاورقي

[1] اولين امارت شيعه تأليف آقاي تشيد ص 13.