بازگشت

خون حسين زانوي ابن زياد را سوراخ كرد


زيد بن ارقم گويد: چون سر آن سرور را نزد ابن زياد بردند، سر را برداشته بر روي و موي او مي نگريست و مفاخره مي كرد و مسرور به قتل حسين بود، ناگاه لرزه بر دستش افتاد، سر محترم حسين روي زانوي او افتاد و يك قطره خون تازه از آن بچكيد، و لباس او را سوراخ كرد به پايش رسيد، رانش را سوراخ كرد و به زمين فرورفت، و از آن تاريخ تا موقع كشته شدن ابن زياد سوراخ پايش مجروح بود و معالجه نمي شد، محل جراحت عفوني شده و بوي تعفن مي داد، و لذا ابن زياد دائما با خود مشك فراوان نگاه مي داشت تا بوي عفونت آن را كسي استشمام نكند. و چون ابراهيم بن مالك اشتر او را كشت، از همين بوي مشك شناخت كه ابن زياد كشته شده است. [1] .


پاورقي

[1] حبيب السير ص 303 ج 2؛ تاريخ اعثم کوفي ص 278؛ کشف الغمه ص 195؛ دمعة الساکبه ص 364.