بازگشت

راز سخن


از سنن الهي اين است كه از انحراف افراد و اقوام و ملل را به وسيله ي حجتهاي خود در زمين به وسيله ي وعظ و خطابه و پند و اندرز و ارائه ي طرق الهي و نشان دادن آيات آسماني اصلاح مي فرمايد، و هر گاه اين انحراف عدول به راه راست و مستقيم نمي كرد و حوادث ناملايم جامعه زياد بوده، با يك قدرت نمائي عجيب و شگفت آوري افكار و انظار عمومي را متوجه به يك اعجاز غير قابل انكاري مي فرمود، تا جامعه مست و مخمور و خودخواه و شهوتران را تكاني داده متوجه به حق و حقيقت نمايد، و مسير افكار عمومي را برگرداند. براي نمونه اين سنت آسماني بايد گفت: داستان سرد شدن آتش نمرود بر حضرت ابراهيم خليل، و خشك شدن دريا براي عبور حضرت موسي، و زنده كردن مردگان به دست حضرت عيسي، و نابود ساختن سپاهيان حبشي و فيل سواران ابرهه كه براي خراب كردن و ويراني كعبه به مكه آمده بودند، و مددهاي غيبي كه در غزوات اسلامي به پيغمبر اسلام مي شد، همه بر خلاف اصول عادي نشئه ي طبيعت بوده، و دست قدرت مسير عادي را به يك خرق عادت فوق العاده مبدل، و افكار و انظار عموي را متوجه ساخته است، و يا آن كه به وسيله ي رعد و برق و خسف و زلزله و باران و برف و وباء و طاعون و امراض عمومي ديگر، يا بمب اتمي امروز كه به وسيله ي


سپاه مرئي و نامرئي بر اقوام ظالم و ستمكار مستولي مي فرموده است.

در اين جا بايد توجه كرد، شگفت آورترين داستان هاي تاريخ بشري داستان ستمكاري دقيانوس و گوشه گيري اصحاب كهف بوده، كه از ظلم و بيدادگري او در كفر و شرك و بت پرستي به غار كوهي پناه بردند، و عجيب تر آن كه سه قرن پس از او كه مردم، مؤمن به حضرت مسيح مي شوند، ولي درباره ي حشر و نشر و بعث و قيامت شك و ترديد داشته، و اسقف عصر از خدا خواست كه قدرتي بنمايد تا مردم به چشم سر ببينند چگونه مرده، زنده مي شود و سخن مي گويد. خداوند اصحاب كهف را براي آنها بيدار كرده، و سخن از ظلم و ستمكاري و كفر و بت پرستي گفتند حاكم هم مردم را دعوت كردند تا ببينند سپس باز همان جا اصحاب كهف براي هميشه خفتند.

پروردگار عالم نيز اين حقيقت زرا براي ملت اسلام تجديد و آشكار فرمود كه چون بني اميه مردم را از خدا و حقيقت و عدالت دور داشتند، و با فجيع ترين وضعي، پسر پيغمبر را با يارانش كشتند، و ممكن بود در اثر تبليغات سوء، مرور زمان اين حقيقت را به صورت ديگري نشان دهد. دست قدرت حق سر بريده را برخلاف موازين طبيعت به سخن در آورد، آن هم آيه ي داستان كهف را تلاوت فرمايد كه از يك طرف مبارزه با شرك و كفر و بت پرستي كرده، و از طرف ديگر ناپايداري، بيدادگري و حق كشي را به شهادت تاريخ تشريح نمايد، و از يك سوي سيل افكار و انظار منحرف و خواب آلوده را متوجه يك امر خارق العاده كند كه هيچ كس نتواند انكار نمايد، و ميليونها مردم از كربلا تا شام ببينند و شهادت دهند و به تواتر روايت كنند كه سر بريده آيه ي كهف را قرائت فرموده، و اثبات حقيقت قيام حسيني را مانند خواب اصحاب كهف پس از سه قرن، پس از سيزده قرن بر مردم دنيا ثابت فرمود!! اين بود راز تلاوت آيه ي كهف از سر مقدس حضرت ابي عبدالله الحسين «عليه السلام».