بازگشت

نماز معراج است






نوشته اند كه ختم رسل شب معراج

كه از تقرب ايزد نهاد بر سر تاج



به بحر وحدت يكتا چنان شد احمد غرق

كه غير ميم احد را نماند از احمد فرق



پس از افاضه فيض حضور قرب وصول

نمود قوس صعودش به سوي خاك نزول



به آن جناب به هر نوبت از خداي مجيد

نويد بخشش و تخفيف و فيض و لطف رسيد



براي خواهش احمد نماز آخر كار

به پنج وقت ز پنجاه وقت يافت قرار






ولي به ماريه از لشكر عبيد زياد

كسي به سبط نبي مهلت نماز نداد



طلب نمود حسينش به ظهر عاشورا

پي نماز امان از جماعت اعدا



جواب داد لعيني از آن گروه جهول

كه اي حسين نماز تو كي شود مقبول!!



دو تن ز ياور و انصار سبط پيغمبر

به پيش تير بلا جان خود نموده سپر



به خاك كرد تيمم امير خاك حجاز

زقحط آب به جاي وضو براي نماز



كشيد صوت اذان قاسم حزين زجگر

اقامه گفت براي پدر علي اكبر



ز خوف تير مخالف كه بود در پرواز

چگويم آن كه شه دين چگونه كرد نماز



چسان نماز كه از كربلا به چرخ اثير

بلند بود زتكبير خصم غرش تير



نمود همراه اصحاب سيدالشهداء

بدين طريق جماعت نماز ظهر اداء



ولي به عصر نمازش دگر فرادا بود

كه زير خنجر شمر شرير تنها بود



به ظهر كرد تيمم اگر ز ظلم عدو

ز خون گرفت براي نماز عصر وضو






گهي ز خون جبين آبروي خود مي جست

گهي ز تشنه لبي دست را زجان مي شست



مخدرات حريمش به جاي ذكر اذان

همه چو مار گزيده به الامان و فغان



كشيد جاي اقامه خروش و ناله و آه

ميان دامن وي شاهزاده عبدالله



به جاي بستن احرام و گفتن تكبير

بلند كرد به روي دو دست طفل صغير



ز ضرب چكمه شمر ستمگر مردود

گذشته بود نماز وي از قيام و قعود



پي قنوت گهي رازجوي داور بود

گهي به فكر غم امت پيمبر بود



دريد تير سه شعبه چو ناف او درهم

پي سجود و ركوع گاه راست شد گه خم



به زير لب نفسي ذكر العطش مي كرد

دم دگر ز عطش زير تيغ غش مي كرد



گهي به شمر سخن بهر آب بر لب برداشت

گهي نظر به در خيمه سوي زينب داشت



به سجده بود سر آن شهيد راه خدا

كه از قفا سر او را نمود شمر جدا



(صامت بروجردي)