بازگشت

ترجمه


مدتي است مديد، اين قوم كافر شده اند و از ثواب پروردگار اعراض كرده اند، تا كشتند علي بن ابي طالب و فرزندش امام حسن مجتبي را، و راه حقد و كينه برانگيختند و گفتند: شورش كنيد بر سر حسين، چه شده اين بي حيا مردم بر كشتن اهل بيت رسالت جمع شده اند، و يكديگر را تحريض و تشويق به قتل پسر پيغمبر «صلي الله عليه و آله و سلم» مي كنند، و اين عمل ننگين را به سبب ترضيه خاطر دو مرد ملحد و كافرزاده ناپاك يزيد و عبيدالله بن زياد مرتكب مي شوند. از خدا نمي ترسند، از ريختن خون من در رضاي ابن زياد زاده ي زنا و براي اطاعت عمر بن سعد كه راه عناد و به طمع رياست ري بر سر من انبوه دشمن ريخته، و مانند باران پي درپي بدون تقصير تير مي بارند، چه تقصيري از من صادر شده جز آنكه مفاخره مي كنم به جدم رسول خدا «صلي الله عليه و آله و سلم» و پدرم علي مرتضي «عليه السلام» و مادرم فاطمه ي زهرا «سلام الله عليها». من فرزند برگزيده ي اين خاندان عصمت و طهارت هستم، من هستم نقره اي كه از طلا پيدا شده، بلكه نقره ميان دو طلا، من هستم طلاي در طلاي در طلا و نقره ي در نقره ي در نقره. كيست مانند من كه جدي چون رسول خدا «صلي الله عليه و آله و سلم» و پدري چون علي مرتضي «عليه السلام» و مادري چون فاطمه ي زهرا «سلام الله عليها» داشته باشد، در تمام عالم من يگانه هستم، و وارث پيغمبران و امام جن و انس مي باشم.

پدرم علي مرتضي «عليه السلام» عروة الوثقي دين و درهم شكننده ي لشكر مخالفين و نمازگزارنده به هر دو قبله بود، پدر من بود كه عبادت خدا مي كرد از دوران صباوت در حالي كه قريش لات و عزي بتهاي بزرگ مي پرستيدند، و او يك طرفةالعين شرك و كفر نياورد و با بت پرستان هم آهنگ نشد. من هستم پنجمين شخصيت اصحاب كساء كه پروردگار اختيار شرق و غرب عالم را به ما واگذاشت، و جبرئيل


ششمين ما شد و مفاخره مي كرد. فضيلت كعبه خانه ي خدا و حرم امن الهي براي ما شد، زيرا جدم چراغ هدايت است و پدرم رهبر سعادت، و او دوبار يكي در شب عقبه و يكي در تحت شجره بيعت كرد، وفادار بيعت خود بود تا بيني دشمنان را به خاك ماليد تا به اسلام گرويدند، همه ي مردم جهان اعتراف و اقرار به فضيلت ما دارند و اميدوار به شفاعت ما هستند مگر آن زنازاده ي پليد.