بازگشت

ترجمه ي آخرين خطبه


اي گروه مردم! زشت باد روي شما، هلاكت بر جماعت شما سرگشته و حيران گرديد حيران و ماتم زده شويد، كه ما را دعوت كرديد و گفتيد ما پناه شما هستيم، چون آمديم شمشير در پذيرائي ما نهاده ايد و تيغ به سوي ما كشيديد، شما هستيد كه آتش شر و فتنه را برانگيختيد و كانون آتش را دامن زديد و با دوستان خود نشستيد توطئه كرديد، هم آهنگ در جنايت و قتل ما گشتيد. شما هستيد كه عدل و اقتصاد را پشت سر انداختيد تا بر گردن آرزو سوار شديد، و حلال را حرام كرديد و پست ترين زندگي را بر خود خريديد، هيچ از اين بي حميتي نگران نشديد. شما چگونه دستخوش عذاب نشويد كه ما را مكروه شمرديد و دست از ما كشيديد و لشكرها به دفع ما گماشتيد، در حالي كه شمشيرها در غلاف بود، دلها ايمن و آرام بود، افكار ثابت و پابرجا بود، لكن شما انقلاب درافكنديد، نفوس زكيه را به كشتن داديد، افكار را برانگيختيد، اغتشاش و ناامني ايجاد كرديد تا آتش فتنه و فساد را دامن زديد و در آن ميان همچون پروانه طواف كرديد. چه زشت مردمي هستيد شما از سرهنگان و گمراهان امت مي باشيد، شما منكر كتاب كريم و پيرو شيطان رجيم شديد. اي گروه بزهكاران! اي تحريف كنندگان قرآن! اي محوكنندگان شريعت مصطفي! اي كشندگان ذريه ي رسول خدا «صلي الله عليه و آله و سلم» و اي قاتلين عترت اوصياء! سياه باد روي شما كه شما هستيد اولاد زنا را فرزند محسوب مي داريد (منظور


زياد بن ابيه است) دينداران را مي گذاريد، شما هستيد كه مقدسات را استهزاء مي كنيد، قرآن را در شمار سحر مي انگاريد.

اي مردم كوفه! اي رجاله هاي شامي! شما هستيد كه ابوسفيان و دوستان او را معتمد و موثق مي دانيد، سوگند به خداي كه خذلان زبوني و ذلت و پستي در ميان شما صفتي است ستوده، خون پستي و دنائت و رذالت عروق شما را پر كرده، اين صفات زشت و خوهاي پليد به توراث به شماها رسيده، دلهاي شما را سخت سياه و سينه هاي شما تنگ و گرفته است. اي ناكس مردم! شما ناچيز و بدكينه و عهدشكن و سست پيمان و بي اعتماد مي باشيد، شما ننگ تاريخ آينده هستيد، و هدف غضب الهي شده ايد.

اي ناكس مردم زشت خو! سوگند به خداي بزرگ كه آن زنازاه پسر زنازاده ما را برآن داشت كه بين لباس ذلت و خواري و شهادت و جنگ يكي را انتخاب كنيم. اي مردم! ما هرگز دستخوش ذلت نمي شويم، و زير بار ننگ نخواهيم رفت، خداوند براي ما زبوني و ذلت نخواسته و پدران نيك اختر ما كه افتخار جهان آدميت هستند پاكيزه سرشت و نيكو سيرت بوده و داراي حميت و غيرت و زير بار زور و ذلت نرفته اند.

هيچگاه دنائت و لئامت را در زندگي ننگين بر شهادت ترجيح نمي دهم، مرگ با افتخار و شرافت هزار بار بهتر از زندگي آميخته به ذلت و خواري است، و به همين جهت من حجت را بر شما تمام كرده و با خويشان و اصحاب وفادار كم خود با شما گروه انبوه سيه دل به جنگ مي پردازيم.

اي مردم! بدانيد كه شما پس از من زندگي كوتاهي خواهيد داشت، قسم به خدا كه پس از من فراوان زيست نكنيد و افزون كام نگيريد. روزگار


آسياي مرگ را بر شما مي گرداند و شماها را آسيمه سر پايمال فنا سازد، و دست انقام دمار از روزگار شما برآورد. اي مردم! جدم و پدرم مرا از اين روز و عواقب آن خبر داده، شما هم چه بهتر كه درباره ي كار خود با هم مشورت كنيد و همدست شويد، تبادل افكار نمائيد تا شايد امر شما روشن شود آنگاه قصد كشتن من كنيد.

اي مردم زشت خو! من كار خود به كسي واگذاشتم كه او بهترين كفيل زندگي است، هيچ ذره اي از پرتو قدرت او خارج نيست. آنگاه سربلند كرد عرض كرد: اي پروردگار من! آب باران را از اين مردم قطع كن، و آنها را به قحطي مبتلا ساز چنانچه مصريان را درباره ي يوسف آزمايش فرمودي، و غلام ثقيف را بر آنها سلطنت ده تا آنها را به جام زهرآگين سقايت كند (منظور ظهور حجاج و قتل عام اوست). اي پروردگار من! احدي از آنها را به جاي نگذار الا آنكه در ازاي قتلي به قتلي كيفر شود و ضربتي به ضربتي انتقام بينند، و اين انتقام براي رحمتي است و دوستان مرا شربت تشفي دل است كه آنها ما را بفريفتند و دست بيعت دادند و كيد و مكر به كار بردند و پس از آن كه آمديم به سوي آنها تكذيب كردند.

اي پروردگار من! توسل و توكل به تو مي جويم و به سوي تو بازگشت مي نمايم.

حضرت ابي عبدالله «عليه السلام» هم مانند كوه بزرگ آتش فشاني كه به مرور گازها و مواد محترقه در يك كانون آن جمع مي شود و صبر مي كند تا آنكه ناگهان مشتعل گردد و آتش فشاني كند. آن كوه صبر و متانت، آن مجسمه ي حلم و فضيلت، آن استاد بزرگ دانشگاه محمدي، اثر تمام مواد مضره اي كه مولود اعمال معاويه بود در كانون قلب خود


جمع، و چون رشته به دست يزيد افتاد و ديگر طاقت آن حضرت طاق و كاسه ي صبرش لبريز شد و مانند كوه آتش فشاني كرد، اما آتش او آتش عشق و محبت بود، و با آن آتش با لباس مظلوميت كانون فساد را از كاخ خاندان اموي برافروخت و 14 قرن است هر سال مظالم اموي را بر جهانيان معرفي مي كنند و تعليمات حسيني را بر بشر عرضه مي دارند. اينك ما بر آن تصميم گرفتيم كه فقط ترجمه ي متن خطب آن حضرت را در روز عاشورا به نظر خوانندگان برسانيم تا قدرت علم و عمق نظر و دوربيني و علت قيام حضرت حسين «عليه السلام» بر همه روشن شود.