بازگشت

خطبه ي 4


پس از آنكه حر بن يزيد رياحي در اثر خطبه ي نخستين از جمع دشمن خارج شد و به ياوران پيوست، در مقابل سپاه كه چون سيل بنيان كن درهم پيوسته، و چون ابر تاريك، متراكم شده بودند ايستاد و عمر بن سعد كه در قلب لشكريان در ميان سران سپاه جا گرفته بود مخاطب ساخت و گفت:

أيها الناس! ان حق المسلم علي المسلم النصيحة و نحن و أنتم علي دين واحد... الخ.

اي گروه مردم! هر مسلمان بر مسلمان ديگر حق نصيحت دارد، من و شما بر يك دين و يك آئين مي باشيم. خداوند ما را به فرزند پيغمبرش امتحان مي فرمايد تا كردار من و شما مشهود افتد، اكنون من شما را دعوت مي كنم كه حسين «عليه السلام» را نصرت كنيد و ياري نمائيد.

منافقين كوفه حر بن يزيد رياحي را جواب دادند كه تو و آقاي تو را عرضه ي شمشير خواهيم كرد، مگر آنكه با يزيد بيعت كنيد.

زهير بن قين گفت: اي مردم! حسين بن علي «عليه السلام» به نصرت و مودت سزاوارتر است از يزيد، اگر او را ياري نمي كنيد دست از او برداريد شايد يزيد بدون جنگ از او درگذرد. در اين موقع شمر فرياد زد: تا كي به اين حرفها وقت ما را مي گيريد و به ما زحمت مي دهيد، و با گفتار زهرآگين خود تيري به طرف زهير افكند.

حضرت امام حسين «عليه السلام» از سخن آنها سخت متأثر گرديد و روي به اصحاب كرد فرمود: اي اصحاب من! شيطان بر اين جماعت غالب گشته، و خدا از خاطرشان محو شده، اين گروه لشكر شيطانند و لشكريان شيطان خائب و خاسرند و محروم از نعمت خدا مي باشند.


سپس اين اشعار را خواند: