بازگشت

سان قشون


ابي مخنف مي نويسد: در همين حال كه حضرت حسين «عليه السلام» با روحيه اي قوي صفوف لشكر خود را سان مي ديد، عبدالله بن ضحاك مشرقي گفت: مردي نگاهي به اين جمعيت كرد، نگاهي به آتش خندق نمود با صداي بلند گفت:

يا حسين! استعجلت النار في الدنيا قبل يوم القيامة، فقال الحسين «عليه السلام»: من هذا كأنه شمر بن ذي الجوشن؟ فقالوا: نعم، فقال له: يابن راعية المعزي أنت أولي بها صليا. [1] .

دينوري مي نويسد: شمر نامش شرحبيل بن عمرو بن معاويه و از آل دحبه از بني عامر بن صعصعه بود، او مي گفت: اين قوم قبل از آتش جهنم به آتش دين و دنيا خواهند سوخت، امام حسين فرمود: اين كيست، گويا شمر بن ذي الجوشن است؟ گفتند: آري، فرمود: اي پسر راعيه ي معزي (اين صفت مادرش بود كه امام او را معرفي كرد) تو از ما اولي تري به سوختن آتش دين و دنيا و آتش جهنم. مسلم بن عوسجه دست به تير برد كه شمر را بزند، امام حسين او را منع فرموده فرمود: او را واگذار كه كارهاي مهمتري به دست او انجام خواهد گرفت.

آنگاه ابي عبدالله «عليه السلام» يك اسبي نزديك خيمه بود پيش كشيد سوار بر آن شد، و اين همان عقاب بود كه علي اكبر را بر آن سوار كرد و به طرف لشكر ابن زياد پيش راند و چون مقابل آنها رسيد اين خطبه را با صداي بلند ايراد فرمود.

صبح عاشورا پيشاپيش خيام ايستاد و خطاب به ارتش يزيد كرد و فرمود:



پاورقي

[1] مقتل ابي‏مخنف و لهوف سيد ابن‏طاووس و غيره.