بازگشت

شهيد عشق






جانان ز پرده عاشق خود چون ندا كند

عاشق ز شوق وصل سر و جان فدا كند



سري است سر عشق كه كس فهم آن نكرد

الا كسي كه خويش بر آن آشنا كند



خواهد كس ار حقيقت اسرار عشق را

بايد نظر به كار شه كربلا كند



آن شه كه خواست روز ازل كار عشق را

با دوست برتر از همه ي ماسوا كند



الحق ز عاشقان نشنيديم غير از او

خود را چنين شناور بحر بلا كند



در نينوا ز عشق چنان داد داد عشق

تا حشر ني نوا چو ني از دل نوا كند






از پير سالخورده و تا طفل خردسال

يك يك فداي دوست به عين الرضا كند



و آنگاه دل ز اهل حرم بركند ز شوق

ره از حرم به كعبه ي عشق از وفا كند



بر جسم پاك زخم فراوان كند طلب

بي آنكه عجز و شكوه و چون و چرا كند



شه راه عشق رفت ولي خود شنيد كس

قومي به يك تن اين همه جور و جفا كند



يا آنكه قاتلش چو كشد تيغ كين به قتل

سر را ز راه كينه جدا از قفا كند



(اثر: رياضي - شريف الواعظين)