بازگشت

صحنه ي خونين


عاشورا منشأ يك سلسله ي وقايع تاريخي و مظهر صحنه ي خونين است كه آن همه مقدمات براي اين روز بود و اين همه مؤخرات كه در آينده فهرست آن را مي بينيم، اثر وقايع اين روز تاريخي است.

گفيتم عصر 9 محرم سال 61 مهلتي گرفتند كه صبحگاه جنگ آغاز شود، شب جز برخي از زنان و كودكان خاندان ابي عبدالله كسي خواب نكرد، مردان حق كه در راه حق عازم دفاع بودند با خداي خود راز و نياز مي كردند و درس فضيلت و اخلاق مي دادند و طريق وفا و صفا و كرايم اخلاق را در جنگ مي آموختند.

به قدري اين جمعيت كم در كار جنگ بافضيلت و شهامت و شجاعت و اخلاق قدم برمي داشتند مثل اينكه هزارها بار ميدان جنگ ديده اند.

فجر روز دهم محرم طالع شد، هوا روشن گرديد، اصحاب حسين «عليه السلام» در آن صحراي خشك در محاصره ي دشمن با صداي مهيب و لرزاننده اي به اذان گفتن شروع كردند، اذان و اقامه گفته شد، نماز صبح را به جماعت خواندند، تعقيبات و تعليمات را در خلال خطبه به انصار خود تلقين فرمود.

پس از نماز، پيشواي آزادگان رو به جماعت خود كرد و خطبه ي مفصلي انشاء فرمود، حمد و ثناي خداي عاليمان را به جاي آورد، درود و تحيت به روح پاك پيغمبر خاتم النبين «صلي الله عليه و آله و سلم» فرستاد و آنگاه فرمود:


ان الله عزوجل قد أذن في قتلكم اليوم و قتلي فعليكم بالصبر والقتال. [1] .

خداي تعالي شما را اجازه داده كه از خود دفاع كنيد و در اين روز بجنگيد كه شهادت من و شما در اين روز است.

در اين موقع صفوف آراسته و جان در كف مهياي فرمان بودند 77 نفر سوار و پياده.

دميري «در حياة الحيوان» مي نويسد: حسين «عليه السلام» 32 سوار و چهل پياده داشت. [2] .

صدوق در «مجالس» مي نويسد: 45 سوار و صد پياده مجموع اصحاب و بني هاشم بودند.

اعثم كوفي نوشته: 82 مرد بودند و در مقابل 22 هزار لشكر.

در هر حال بدون ترديد از 72 مرد جنگي اصحاب كمتر نبودند، و با بني هاشم از 153 نفر مرد اضافه نمي شدند كه جوانان نابالغ و كودكان چندين ساله در آن ميان بودند.

روحيه ي همه ي آنها اين بود كه بايد امام زمان حسين بن علي «عليه السلام» پسر دختر پيغمبر خدا را ياري كرد و مرام او را بر گوش مردم رسانيد، و به شهادت خود دين خدا و شريعت پيغمبر اكرم را «صلي الله عليه و اله و سلم» زنده نگاه داشت. با اين عقيده و اطمينان كامل و يقين حتم به رفتن بهشت جنت سرشت و در نزد رسول خدا «صلي الله عليه و اله و سلم» مهياي جنگ شدند، جنگيدند تسليم نشدند، كشتند اسير ندادند تا كشته و شهيد شدند، و در جريان جنگ از معرفي خود و خاندان علم و سيادت و فضيلت و دين


سخن راندند.


پاورقي

[1] مقتل الحسين ص 133.

[2] حيوة الحيوان دميري؛ طبري ص 241 ج 4؛ شفاء الصدور ص 110.