بازگشت

اتمام حجت با ياران خود






گفت اي گروه هر كه ندارد هواي ما

سر گيرد و برون رود از كربلاي ما



ناداده تن به خواري ناكرده ترك سر

نتوان نهاد پاي به خلوت سراي ما



تا دست و رو نشست به خون مي نيافت كس

راه طواف بر حرم كبرياي ما



اين عرصه نيست جلوه گه روبه و گراز

شيرافكن است باديه ي ابتلاي ما



همراز بزم ما نبود طالبان جاه

بيگانه بايد از دو جهان آشناي ما



برگردد آنكه با هوس كشور آمده

سر ناورد به افسر شاهي گداي ما



ما را هواي سلطنت و ملك ديگر است

كاين عرصه نيست درخور فر هماي ما



يزدان ذوالجلال بخلوت سراي قدس

آراسته است بزم ضيافت براي ما



(حجةالاسلام نير تبريزي)

خالد بن سعدان گفته:



جاؤوا برأسك يابن بنت محمد

مترملا بدمائه ترميلا



قتلوك عطشانا و لم يترقبوا

في قتلك التنزيل و التأويلا






و يكبرون بأن قتلت و انما

قتلوا بك التكبير و التهليلا [1] .




پاورقي

[1] حجة السعاده ص 71.