بازگشت

ميثم تمار


ميثم تمار از اهالي كوفه و از اخيار و اصحاب خاص اميرالمؤمنين و ناظر خرج آن حضرت بود. علامه ي حلي در كتاب «خلاصه» او را در سلك مقبولين روات نقل كرده. كشي مي نويسد: از خانواده هاي كثيرالعدد است، يعني بيت تمار و خاندان او همه شيعه و فاميل بي شماري بوده اند.

اميرالمؤمنين خبر شهادت او را داده بود، روزي فرمود: اي ميثم! چه خواهي كرد اگر عبيدالله بن زياد از تو بخواهد كه از من بيزاري جوئي؟ گفت: والله نخواهم كرد، فرمود: اگر نكني تو را بر دار مي كشد، ميثم گفت: صبر مي كنم آنقدر در راه عذاب صبر مي كنم كه به درجه ي صابرين برسم، اميرالمؤمنين «عليه السلام» فرمود: اگر صبر كني خداوند تو را در درجه ي من قرار مي دهد.

از آن تاريخ ميثم مي گفت كه: ابن زياد مرا خواهد كشت، و هر وقت از در خانه ي عمرو بن حريث مي گذشت درخت خرمائي در آنجا بود بدان تكيه مي داد و مي گفت: اي درخت! تو نشو و نما يافته اي براي قتل من، و به عمرو بن حريث مي گفت: اگر من همسايه ي تو شدم، با من نيكو رفتار كن. آخرالامر ابن زياد ميثم را گرفت دهنه و لجام


الاغ بر سر او زد كه از فضيلت علي «عليه السلام» سخن نگويد، او را تهديد و ارعاب به قتل مي كرد و مي گفت: از علي تبري جو، ميثم گفت: حاشا و كلا. به جرم دوستي علي ميثم را دار زد، تا روز چهارم كه از دو سوراخ بيني او خون مي ريخت و ميثم را پس از چند روز به خاك سپردند. [1] .

ابي عبدالله براي اين قيام كرد تا از اين مظالم و بيدادگريهاي بي مورد جلوگيري كند. [2] .


پاورقي

[1] مجالس المؤمنين ص 122؛ قمقام ص 268.

[2] نقل از سخنرانيهاي راديو تهران سال 11.