بازگشت

الخزيميه


از عيون به خزيميه رسيدند و اين راه رسمي به كوفه است كه 32 ميل تا ثعلبيه فاصله دارد، در اين منزل يا يك شب و روز اقامت كردند، صبح فردا كه خواستند حركت كنند حضرت زينب «عليهاالسلام» پيش آمد و عرض كرد: اي برادر عزيزم! شنيدم هاتفي مي گفت:



ألا يا عين فاحتفلي بجهد

فمن يبكي علي الشهداء بعدي



علي قوم تسوقهم المنايا

بمقدار الي انجاز وعدي



يعني: اي ديده! جد و جهد كن در گريه براي شهيداني كه مرگ آنها را به سوي مقتل مي كشد و به طرف مصرف مي برد؛ مرگ، اين قافله را به جائي مي كشاند كه با خداي خود وعده داده اند تا عهد خود را وفا كنند.

فقال «عليه السلام»: يا أختاه كل الذي قضي فهو كائن. [1] .

امام حسين «عليه السلام» فرمود: اي خواهر! آنچه بايد برسد و مقدر باشد خواهد رسيد، ما تسليم به رضاي خدا و قضاي الهي هستيم.

هاتف غيبي خبري از شهادت اين قافله به گوش هوش زينب كبري «عليهاالسلام» رسانيد، و او اين نداي غيبي را براي برادر گفت: حسين «عليه السلام» فرمود: هر چه مقدر است همان مي رسد. امام نخواست در سفر خواهر را از جريان مطلع نمايد، همين قدر از در و ديوار زمين و محيط آثار مرگ و شهادت پديدار بود، چه شخصا سيدالشهداء «عليه


السلام» در خلال بيانات به گوش اصحاب و انصار مي رسانيد و چه آنها مرتب هر يك به خواب يا بيداري يا شنيدن نداي غيبي يا كنايه و اشاره استعاره هاي سخن، مطلب داشت روشن مي شد كه اين سفر مرگ و شهادت است نه سفر فتح و خلافت.


پاورقي

[1] مقتل ابن‏نما ص 23.