بازگشت

ذات عرق


ميقات العراقين بين نجد و تهامه است

حضرت سيدالشهداء از مكه حركت كرد و در ذات عرق بشر بن غالب اسدي از طرف عراق مي آمد با آن حضرت ملاقات كرد. به نقل ابن نما، حضرت پرسيد: اي بشر! از عراق چه خبر؟ عرض كرد: قلوب آنها با شما و شمشيرهاي آنها با بني اميه است، امام فرمود: صدق أخو بني اسد، ان الله يفعل ما يشاء و يحكم ما يريد [1] رياش پرسيد: آقا چرا در اين موقع از مكه بيرون آمديد؟ فرمود: اينها نامه هاي اهل كوفه است مرا دعوت كرده اند، آنها قاتل من هستند، و اگر چنين كردند خداوند بر آنها مسلط مي كند رذل ترين مردم را.

فقال «عليه السلام»: ان هؤلاء أخافوني و هذه كتب أهل الكوفة و هم قاتلي فاذا فعلوا ذلك و لم يدعوا لله محرما الا انتهكوه بعث الله عليهم من يقتلهم حيت يكونوا أذل من قوم الأمة. [2] .

در همين منزل بود فرزدق رسيد سؤال كرد: يابن رسول الله! در موقع حج چرا عجله كردي؟

فقال «عليه السلام»: لو لم أعجل لأخذت. اگر من شتاب نمي كردم در مكه مرا دستگير مي كردند، و با ريختن خون من در خانه ي خدا احترام كعبه را مي بردند. آنگاه حضرت از او پرسيد: مردم كوفه در چه حال بودند؟ عرض كرد: شمشيرشان عليه تواست.


فقال «عليه السلام»: لله الأمر، يفعل ما يشاء و كل يوم ربنا في شأن، ان نزل القضاء بما نحب فنحمد الله علي نعمائه و هو المستعان علي أداء الشكر، فان حال القضاء دون الرجاء فلم يبعد من كان الحق نيته و التقوي سريرته، ثم سلم عليه و افترقا [3] .

از اين بيانات حزم و شكيبائي، صبر و بردباري، تسليم به قضاء و رضاي حق حسين آشكار است، او مي خواست به همه ي كساني كه برخورد مي كنند از اوضاع عمومي تفحص فرمايد، و شهادت خود را گوشزد نمايد، و از جنايات بني اميه و بي وفائي كوفيان و توطئه ي دشمن اطلاع دهد.


پاورقي

[1] ابن‏نما ص 21.

[2] بحارالانوار ص 209 ج 10.

[3] مقتل العوالم ص 18؛ تاريخ ابن‏اثير ص 16 ج 4.