بازگشت

شهادت طفلان مسلم


يكي از صفحات دلخراش تاريخ كربلا، شهادت طفلان حضرت مسلم بن عقيل است كه با نهايت مظلوميت اين دو كودك پدر كشته را شهيد كردند. در تاريخ در ميان اين واقعه اختلاف نظر وجود دارد، ما مدتي بود براي پيدا كردن مدرك معتبر اين موضوع تحقيق و مطالعه مي كرديم تا مطلوب خود را به دست آورديم.

شيخ الطائفه شيخ صدوق رضوان الله عليه در كتاب نفيس «امالي» خود شرح واقعه را ضبط كرده است.

حضرت مسلم دو پسر داشت كه به آنها نهايت علاقه را داشته، و بدين سبب آنها را با خود به كوفه برد.

برخي نوشته اند: اين دو كودك همراه دائي خود حضرت ابي عبدالله به كربلا آمدند، و در موقع حمله به خيام فرار كردند، و نزديكي همين محلي كه آرامگاه آنهاست پنهان شدند. در موقعي كه مسلم بن عقيل از خانه ي هاني بن عروه بيرون رفت، پسران خود را در پنهاني به خانه ي شريح قاضي فرستاد و در محافظت و معاودت آنها به مدينه تأكيد و اصرار بليغ نمود. پس از شهادت مسلم، جاسوسان ابن زياد گفتند: مسلم را فرزنداني بود بايد آنها را دستگير كرد كه باز فتنه آغاز نشود. ابن زياد دستور داد ندا كنند: هر كس فرزندان مسلم را پناه داده، تحويل دهد و جايزه بگيرد، واي بر صاحب خانه اي كه فرزندان مسلم در آنجا به دست آيند. شريح قاضي كه مردي جبون و سست اراده و بي ايمان بود، آنها را در پيش خواند و شرح قضيه را گفت، و در حال آنها رقت


كرده به حال پدرشان گريست و آنها كه از واقعه ي شهادت پدر آگاه شدند سخت به ضجه و ناله افتادند. شريح گفت: اكنون ساكت شويد كه پسر زياد در مقام دستگيري شما برآمده، و اعلان كرده هر كس شما را پيدا كند، صاحب آن خانه را بكشد و اموال او را به غارت برد، پس صلاح بر اين مي دانم كه شما از شهر بيرون رويد و راه مدينه پيش گيريد. شريح به هر يك پنجاه دينار زر داد و اسد پسر خود را طلبيد گفت: شنيده ام امروز از كوفه قافله اي به مدينه مي رود، بايد كه اين دو طفل را به آن قافله رساني و به مردي كه مؤمن و صالح باشد بسپاري.