بازگشت

دستگاه تبليغاتي ابن زياد


ابن زياد دست به تبليغات زد و گروهي را ديد وعده داد و آنها را فرستاد در ميان قشون و مردم كه بگويند: شما دخالت در جنگ نكنيد. شما مردمي هستيد ماليات بده، حكومت هر كه باشد از شما ماليات مي گيرد هر كس بايد سر كار خودش برود، به شما چه كه خليفه حسين باشد يا يزيد؟ خودشان با هم جنگ مي كنند تا يكي فاتح شود، شما جان خود را فداي تمايل آنها نكنيد. با تبليغات شديد در جان مردم افتادند و در افكار آنها تأثير كرده جمعيت را متزلزل و متفرق نمودند، از آن جمله محمد بن اشعث را كه از قبيله ي بزرگ كوفه بود، و كثير بن شهاب كه از مشاهير عرب بود فريب داده و به وعده ي زباني او را با عده اي از مذحج فرستاد تا مردم را از اشغال نايره ي جنگ و عواقب وخيم آن بترسانند، و مردم را از اطراف مسلم پراكنده سازند. پرچمي به نام پرچم امان در مقابل پرچم مسلم برافراشت تا هر كس زير سايه ي آن پناه برد در امان باشد، سياست «تفرقه انداز و حكومت كن» كه سرمشق ملل اروپائي قرار گرفت، از همان زمان حكومت معاويه آغاز شد كه گفتند: «فرق تسد» و جمعي در دارالاماره نگاه داشت كه اگر حمله كردند، آنها به نام دفاع خود مدتي مقاومت كنند. ابن زياد با اين نقشه موفق به پراكنده ساختن قشون مسلم و نقض عهد و پيمان شكني گرديد. محمد بن اشعث از دارالاماره بيرون آمد به طرف كوچه و محله ي بني عماره مي رفت كه مسلم بن عقيل از حركت او آگاه شد، عبدالرحمن بن شريح را با جمعي براي مقابله با او مأمور كرد. ابن اشعث ديد قدرت مقاومت ندارد، برگشت ولي از تبليغات دست نكشيد گفت: از بني اميه و انتقام او بترسيد، و با گروهي از مردم به دارالاماره برگشت و به فكر حيله ي جديدي برآمدند.