بازگشت

مسلم بن عقيل اهل غدر و مكر نبود


اما مسلم بن عقيل كه شاگرد مكتب اميرالمؤمنين «عليه السلام» بود، گفت: ما خانداني هستيم كه غدر و غافلگير كردن دشمن را زشت مي دانيم، و هيچ وقت قصاص قبل از جنايت نخواهيم كرد. و اين صفات دليران و جوانمردان است علي «عليه السلام» به آنها آموخته بود كه: اياك و الغدر بعهد الله. علي در وصاياي خود فرموده بود: غدر كار اهل ايمان نيست و روز قيامت حيله گران را در صف مخصوص قرار مي دهند. [1] .

برخي از مورخين مي نويسند: شريك به مسلم بن عقيل گفت: يك مرد فاسق و فاجري و ستمكاري بكشي عيب نيست، مسلم گفت: در خانه ي هاني ميل ندارم به قتل او مبادرت كنم و پيغمبر «صلي الله عليه و آله و سلم» فرمود: مؤمن، مؤمن ديگري را غافلگير نمي كند [2] و اميرالمؤمنين فرمود: الوفاء توأم الصدق و لا أعلم جنة أوفي منه. حيله و مكر مرجع و ملجائي ندارد و از جوانمردي عاري است، به هر حال مسلم حاضر نشد ابن زياد را بكشد. ابن زياد با جاسوسي معقل مركز توطئه را يافت و در مقام برآمد كه آن آشيانه را ويران كند و مسلم و سركردگان شيعه را دستگير نمايد، از اين راه شروع به فعاليت كرد.

يك روز ابن زياد در حالي كه مطمئن به كشف نقشه ي مخالفين خود بود در مجلس


دارالاماره از حاضرين احوال هاني را پرسيد گفت: چرا هاني را نمي بينم؟ گفتند: ناخوش است، گفت: اگر من مي دانستم هاني مريض است از او عيادتي مي كردم، سپس به محمد بن اشعث و جمعي ديگر گفت: مي خواهم به ديدن هاني بروم. و خبر داند شبانه به منزل هاني رفت، و از او عيادت كرد، و از او تقاضاي بازديد نمود.


پاورقي

[1] وسائل ص 425 ج 2؛ دعائم الاسلام قاضي نعمان مصري؛ تاريخ ابن‏کثير شامي.

[2] مقاتل الطالبيين.