بازگشت

بي وفايي كوفيان






محرم آمد و بر عالمي شادي محرم شد

به فردوس برين زهرا به آه و ناله همدم شد



به ياد آمد زشور نينوا شاه حجازي را

ز آهنگ حسيني چارگاه شور ماتم شد



عراقي راه منصوري نمود و از مخالف بود

مخالف راست بنمود و سپس از راستي خم شد



جفا گويا ز كوفي بر مراد آل بوسفيان

از اول بر علي و آل او فرض و مسلم شد



ز نامردي كوفي از زني پيشاني حيدر

به محراب عبادت شق ز تيغ ابن ملجم شد



ز بد عهدي كوفي قلب زار مجتبي خون شد

سپس بر آن جراحت سوده ي الماس مرهم شد



پس از قتل امام مجتبي كوفي به مهماني

حسين را خواند و آنگه قتل مهمان را مصمم شد



زپا در كربلا افكند نخل قامت اكبر

كماني سرو قد مصطفي در جنت از غم شد



نشد قانع به حلق نازك ششماهه ي اصغر

نشان تير شد پهلوش قلب قلب عالم شد






چو شبل بوتراب افتاد بر روي تراب آن دم

نواخان ليتني كنت ترابا عرش اعظم شد



فلك واحسرتا گو كز چه خورشيد جهانبخشي

به زير سم مركبها به خاك تيره مدغم شد



شهي كه كان احسانش نگين بخشد سليمان را

جد انگشتش از ديو لعين از بهر خاتم شد



«شهابا» ار كه خون باري به جاي اشك چون انجم

كم است از آنكه زخمش را به عالم گريه مرهم شد [1] .




پاورقي

[1] گلچين نوائي.