بازگشت

وضع مردم كوفه


يكي از مباحث روانشناسي اين است كه هر قوم و ملت را از حوادث واقعه ي آنها مي توان شناخت، غريزه ي كوفيين اين بود كه خوش استقبال و بد بدرقه بودند، يعني بسيار زود و سريع و بي تأمل بيعت مي كردند و با يك پيش آمد كوچك پنهان و متواري و مخفي شده نقض عهد مي نمودند. و تاريخ اسلام از بناء كوفه تا عصر امام حسين «عليه السلام» اين حقيقت را چنان ثابت كرده كه ضرب المثل مردم حجاز شده بود.

در اين موقع كه پسر مرجانه تسلط يافت و تهديد و ارعاب نمود، اكثر مردم كوفه پنهان يا متواري و عهد خود را كأن لم يكن پنداشتند.

مردم كوفه ثبات و پايداري در هيچ كار نداشتند و در عقيده هم راسخ و پابرجا نبودند مگر خانواده هائي كه ايراني يا حجازي بودند و در انتقال پايتخت اميرالمؤمنين


علي «عليه السلام» به كوفه رفته بودند، گروهي از شيعيان بودند كه در عقيده و ايمان خود آنقدر پافشاري كردند كه جان خود را روي عقيده ي خويش نهادند.