مختار از رجال بزرگ كوفه بود و داراي مقام ارجمندي در جامعه، در اين موقع مسلم بن عقيل كه نماينده ي حسين فرزند پيغمبر «صلي الله عليه و اله و سلم» بود، به خانه ي او وارد شده، گروه گروه براي ديدن مسلم و تقرب نزد مختار كه مي دانند او مقامي احراز خواهد كرد، به ديدن مسلم مي شتافتند.

انصار و شيعيان بصره هم دسته دسته به كوفه رسيدند.

مسلم بن عقيل هم نامه ي امام حسين «عليه السلام» و مقام سفارت و نيابت خود را براي همه خواند و با كمال فضيلت اخلاقي از واردين پذيرائي نمود. همه ي اين مردم با مسلم


بن عقيل بيعت كردند كه پايدار در قيام ابي عبدالله باشند، و در راه اجراي مرام حسين وفاداري نمايند. سخنرانيها شد، حماسه ها خواندند، ابراز احساسات بسيار كردند.

مسلم به خانه ي سليمان بن صرد خزاعي وارد گرديد و يا در خانه ي مختار بن ابي عبيده ي ثقفي منزل كرد، دسته دسته مردم به ديدن او مي رفتند و نامه ي حسين بن علي «عليه السلام» را مي خواندند و گريه مي كردند. منزل مسلم محل گروه بسياري از شيعيان شد و عابس بكري برپا ايستاد و به نام حسين بن علي ابراز احساسات كرد و تبريك ورود براي مسلم بن عقيل گفت، و درود به روان پاك پيغمبر خاتم «صلي الله عليه و آله و سلم» فرستاد و شكر خدا را نمود. [1] .

پس از او حبيب بن مظاهر برخاست و گفت: خداوند رحمت كند تو را و ما را. آنچه نوشتيم حاضريم جانبازي كنيم، و جان بر كف و چشم بر حكم داريم، و هم اكنون مي تواني با شمشير گردن ما را بزني يا امر كني با هر كه بخواهي بجنگيم. ابومخنف مي نويسد: ده نفر ده نفر، بيست نفر بيست نفر، و دسته دسته مي آمدند و با مسلم بن عقيل نماينده ي ابي عبدالله الحسين بيعت مي كردند به طوري كه تا هشتاد هزار نفر بيعت كردند. ابن قتيبه مي نويسد: سي هزار نفر در يك روز بيعت كردند، حزب مسلم سفير حسين ساعت به ساعت افزون مي شد و قوت مي گرفت، در اين موقع حكومت كوفه با نعمان بن بشير بود.

مسلم بن عقيل همان طور بيعت از مردم كوفه مي گرفت كه رسول خدا «صلي الله عليه و آله و سلم» از قبيله ي اوس و خزرج در عقبه ي ثانيه در روز فتح مكه و روز غديرخم گرفت.