بازگشت

حركت مسلم از مكه


مسلم بن عقيل در نيمه ي ماه رمضان سال 59 هجرت بود از مكه بيرون آمد و دو راهنما در پي او بودند تا به مدينه رسيدند و از آنجا نماز خواندند و حركت كردند. در بين راه دو راهنما و دليل راه گم شدند و از تشنگي هلاك گرديدند. مسلم بن عقيل اين پيش آمد ناگوار را به فال بد گرفت و از همان منزل كه به نام «مضيق من بطن الخبيث» معروف بود نامه اي به حسين بن علي «عليه السلام» نوشت بدين مضمون:

أما بعد فاني أخبرك يابن بنت رسول الله أني قد أتيت مع الدليلين فضلا عن الطريق و اشتد العطش بهما فماتا و قد تطيرت من توجهي هذا فان أردت أن تعفيني و تبعث غيري فافعل.

مسلم نوشت: اي پسر دختر پيغمبر «صلي الله عليه و آله و سلم»! دو نفر راهنماي راه هر دو از تشنگي هلاك شدند و من آن را به فال بد گرفتم، اگر خواهي مرا معاف فرمائي و ديگري را بفرستي.

اين نامه به امام حسين «عليه السلام» رسيد، در پاسخ به مسلم مرقوم فرمود:


بسم الله الرحمن الرحيم من الحسين بن علي أميرالمؤمنين الي ابن عمه مسلم بن عقيل أما بعد يابن العم اني سمعت جدي رسول الله يقول: ما منا أهل البيت من يطير و لا يتطير به. فاذا قرأت كتابي فامض علي ما أمرتك والسلام عليك و رحمة الله و بركاته.

از جانب حسين بن علي «عليه السلام» اميرالمؤمنين به سوي پسرعمش مسلم بن عقيل: اي پسرعم! شنيدم جدم فرمود: ما اهل بيت، تطير و تفأل نمي زنيم. و چون نامه ي من به تو رسيد به طرف مأموريت خود حركت كن، و آنچه امر كردم اجرا كن، سلام و رحمت خدا بر تو باد.

ابي عبدالله مي دانست مسلم به مراحل تكامل و درجه ي رفيع شهادت خود پيش مي رود، مسلم هم خبر داشت ولي اين تفألها بايد گفته شود كه وقوف به امر و آينده روشن گردد چنانچه امثله ي تاريخي بسيار دارد.

نامه را قاصد به مسلم رسانيد، مسلم بن عقيل شتابان به طرف كوفه رهسپار شد و شبانه وارد كوفه شد.