بازگشت

حسين و حركت به سوي عراق


امام حسين «عليه السلام» شب يكشنبه 27 رجب با برادران و جوانان هاشمي و اهل بيتش از مدينه خارج شد، و همان شب با زن و فرزند و برادرها و برادرزاده ها، خواهر و خواهرزاده ها و اهل بيت خود به طرف مكه حركت كرد، و امر كرد محمد بن حنفيه برادرش را كه در مدينه بماند، محمد نمي دانست قصد برادرش چيست؟ عرض كرد: يا أخي أنت أحب الناس الي و أعزهم علي و لست أدخر النصيحة لأحد من الخلق الا لك و أنت الحق بها.

تو با يزيد چگونه عمل كني من مي ترسم تو از مدينه آرامگاه جدت بيرون روي و اطراف تو را محاصره كنند و تو را به قتل برسانند در حالتي كه تو باقيمانده ي خاندان ما هستي، فقال له الحسين، فأين أذهب يا أخي؟ محمد گفت: بهتر است اينك كه عازمي به طرف مكه بروي ما هم بزودي به شما ملحق بشويم. [1] .

محمد بن حنفيه اضافه كرد كه: اي برادر عزيز! تو خود مي داني كه عزيزترين مردم در نظر من هستي و از خيرانديشي و مصلحت بيني نسبت به تو از نظر علاقه اي كه دارم نمي توانم خودداري كنم، بنابراين من صلاح مي دانم كه تو از بيعت يزيد تا مي تواني بركنار باشي ولي عده اي را بفرست مردم را به سوي خود دعوت كن، اگر آنها اجابت كردند و اطراف تو جمع شدند بهتر و اگر با ديگري بيعت كردند، چيزي از دين و فضل و حميت تو كاسته نشده است و جوانمردانه قيام به وظيفه ي خود كرده اي، و بسياري هستند كه چشم به شخصيت تو دارند.



پاورقي

[1] ارشاد مفيد ص 179.