حسين و كلمات و خطب
ابن صباغ مالكي [1] و شيخ كمال الدين طلحه ي شافعي [2] نقل مي كنند كه: فصاحت و بلاغت در پيشگاه حسين «عليه السلام» چون قشون لشكر خاضع و خاشع بود.
خميره ي بني هاشم با نيروي فصيح و بليغ عجين بوده، و اين گوهرانداز در قدرت و فرمان آنها بوده است.
ادباي عرب و خطباي نامي مي فهمند كه كلمات ابي عبدالله در آن غوغا كه مانند كوه آتش فشان بر خود مي لرزيد و جواهر و معادن بيرون مي ريخت چه ارزش و عظمتي دارد.
در خطبه اي مي فرمايد:
حوائج الناس اليكم من نعم الله فلا تملوا النعم فتعود نقما. و صاحب الحاجة ان لم يكرم وجهه عن سؤالك فأكرم وجهك عن رده. أيها الناس نافسوا في المكارم و سارعوا في المغانم و لا تبسخبوا بمعروف و لم تجعلوه و اكتسبوا الحمد بالنجح و لا تكسبوه بالمبطل... الخ.
دعاي آن حضرت در كنار كوه عرفات، خطابه هاي آتشين او به نيروي دشمن غدار، احاديث و اخباري كه از جدش در برابر مظالم معاويه و يزيد بيان فرموده است.
در خطاب «يا شيعة آل أبوسفيان ان لم يكن لكم دين فكونوا أحرارا في دنياكم»تلاوت سر بريده اش آيات سوره ي كهف و بيان يك واقعه ي تاريخي و تشبيه كردن زمان و مكان يزيد بن معاويه با دقيانوس و عهد جاهليت، هم نمونه ي بارز فصاحت و بلاغت و قدرت و اعجاز است.
پاورقي
[1] فصول المهمه ص 160.
[2] مطالب السئول ص 51.