بازگشت

حسين و علم و دانش


«هل يستوي الذين يعلمون والذين لا يعلمون انما يتذكر أولوا الألباب»

نگارنده در كتاب «سير حكمت در اسلام» كه شامل سه بحث است [1] آنجا از ماهيت و خواص و آثار علم از نظر فلسفي بحث كرده و اينجا محل تكرار نيست.

علم انعكاس يا تأثير محسوسات و مشهودات و ملايمات طبع است و براي ما كه از استنباط در امور و تفكر و تعقل به دست مي آيد، و اين علم غير از علوم الهي است كه نوري است بر دل هر كه بخواهد مي اندازد «العلم نور يقذفه الله في قلب من يشاء» علم امام از اين مقوله تأثير و تأثر و عكس برداري از مشاهدات و مناظرات و محسوسات و متصورات نيست بلكه او از سرچشمه ي علوم غيبي مكتب ربوبي سيرات گرديده، و لذا بسيار شده كه امام يكه و تنها برخلاف سير حوادث مطلبي گفته و پافشاري در بيان خود كرده تا آنجا كه به قيمت جانش تمام شده است.

امام حسين «عليه السلام» در علم و دانش وارث مقام نبوت و مكان امانت و ولايت و عصمت و طهارت بوده، علوم و دانش را از لسان وحي فراگرفته، و آنچه هم اخذ كرده به مرتبه ي علم اليقين او رسيده، و لذا هر چه علما و فضلاي مكتب اسلام مانند ابن عباس و محمد بن حنفيه و غيره خواستند حسين را ار رأي خود منصرف كنند، چون علم اليقين در كار خود داشت مانند كوه پابرجا و استوار بر اجراء نقشه ي خود بود، فكر و انديشه ي امام حسين «عليه السلام» مانند ساعت منظم، كار مي كرد و هيچ حادثه اي او را متزلزل نمي ساخت.


براي بيان مدعي بهتر است به دليل علمي پرداخته گوئيم: وقوف امام حسين «عليه السلام» به اسرار وقايع و حقيقت حوادث و رموز علوم و دانش آسماني او را بر اين قيام واداشت. اين خرق عادت و اين اعجاز علمي غيرقابل ترديد و كتمان است، زيرا او و همه ي ائمه علوم خود را از مكتب وحي گرفته بودند و لوحه ي خاطر آنها با منبع انوار الهي وضع و محاذاتي كامل داشت كه سر تا پا در آن عكس پذير بود، و حسين هم تمام آن نكات حساس را به اجراء و تعلم و تربيت گذاشت. ابي عبدالله «عليه السلام» همان منطق پدر را كه مي فرمود: لو كشف الغطاء ما ازددت يقينا پيش گرفته و با كمال اطمينان به شهادت رو به مصرع و مقتل خود ميرفت و آثار آن را مي ديد.

حسين بن علي «عليه السلام» با همان تعليمي كه از پدر گرفته بود كه فرمود: سلوني قبل أن تفقدوني، بپرسيد از من آنچه را مي خواهيد قبل از آنكه مرا نيابيد. امام حسين «عليه السلام» مي فرمود: اي مردم! بپرسيد از من از اسرار اين قيام تا بگويم آينده و سرنوشت من و كشندگان من چه خواهده شد؟! و همان شد كه فرمود. ابي عبدالله در عالم غيبت و شهود همچنان بود كه در عالم حس و ظهور بود، يعني با نيروي علم لدني بر تمام امور و حقايق واقف و مطلع بود، و با بصيرت كامل قيام عليه يزيد كرد، كوركورانه به كربلا نرفت.

براي اثبات مقام علمي امام حسين «عليه السلام» كافي است آن همه خطبه هاي مهيج و اشعار مؤثر و كلمات گهربار او كه در هنگامه ي آن روز و غوغاي عاشورا، مانند يك مرد اديب فارغ البال هر كه را به جاي خود شناخته و با او سخني گفته. حسين تعليمات عاليه ي اجتماعي داده و مليت و مظاهر ديانت را كلمه به كلمه در خلال درس فضيلت بيان و تعيلم فرموده است.



پاورقي

[1] بحث اول تاريخ فلاسفه و حکماء اسلامي، بحث دوم سير و تطور حکمت و فلسفه در اسلام، بحث سوم متن کال فلسفه و حکمت و انواع آن در اسلام تا عصر حاضر.