بازگشت

حسين و شرافت






شرف مرد به جود است و كرامت به سجود

هر كه اين هر دو ندارد عدمش به ز وجود



شرف و الفاظي مانند آن چون سعادت و عشق و خوشبختي، كلماتي نيست كه بشود با يك كلمه بلكه با يك جمله ترجمه كرد، شرح اين لفظ كوچك پر معني پهناوري، محتاج به يك كتاب است. ما در كتاب «عاشورا چه روزي است؟» بسط مقال داده ايم. شرف نفس غير از شرف تصوري لباس و خانه و مركب و تجمل و غيره است، بلكه آن يك معنائي است در نفس انساني كه به وسيله ي عقول و تعليمات كامله ي انبياء، تربيت و تقويت شده، و در انجام امور اجتماعي بيان و استعمال شده است. هر كس بتواند نفع عامه را بر ضرر خود ترجيح دهد و در نجات يك فرد، قوم و ملتي قيام كند و مصالح عمومي را بر منافع شخصي مقدم دارد، او را شريف النفس گويند.

حضرت حسين فطرتا شريف بوده، زيرا براي نجات ملت اسلام از هلاكت، اضمحلال و مرگ هميشگي قيام كرد. و با بيان حق و حقيقت خود، معاني شرف و شرافت را در خلال مسافرت خود براي مردم ترجمه كرد، و اگر حسين «عليه السلام» با كردار و گفتار خود شرف را معني نكرده بود، بسياري ديگر از الفاظ واقعا در حقيقت بدون معني در حال ابهام مي ماند.

حسين بود كه شرافت محمد «صلي الله عليه و آله و سلم» و آل محمد را روشن كرد، و فداكاري و سعي و عمل اينها را در نجات بشر و هدايت و ارشاد جامعه ي آدميان با منطق عملي مبرهن و ثابت نمود، و خطر بزرگي كه داشت مسلمين و اسلام را تهديد به مرگ و نيستي مي كرد ولي به شرافت نفس خود برطرف فرمود. اقتدار و عظمت مجد و شرافت را براي پيروان اسلام ثابت كرد، و درخشان ترين مظاهر صفات فاضله را كه به


شرافت ترجمه مي شود، بر مردم بيان فرمود، و مليت اسلام را جاويدان فرمود.



بزرگي به مردي و آزادگي است

نه از مال و جاه و ملك زادگي است



ز خوي نكو مرد يابد شرف

نه از پرتو دودمان سلف



كه هر نيك و بد زاده ي آدمند

ز خوي نكو با شرف مردمند