بازگشت

حسين و سيل هدايا


«من جاد ساد»

از سطور تاريخ زندگاني حسين «عليه السلام» در هفت سال آخر عمر پيغمبر و دوره ي كوتاه زمان مادرش و 37 سال با پدرش و دوره ي برادرش و عصر معاصر با خلفاء و معاويه چنين به دست مي آيد كه پيغمبر «صلي الله عليه و اله و سلم» و اصحاب و ياران و مسلمين وارد بر رسول گرامي به سبب علاقه اي كه از حسين در پيغمبر ديدند، و دوستان و شيعيان اهل بيت و همچنين خلفا به منظور اسكات و دلجوئي حسين مبالغي به آنها هديه مي دادند و اكرام مي نمودند.

چنانكه ابوبكر مقرري حسين را دو چندان مي داد و عمر دو برابر مقرري فرزندش به حسين مي داد و مي گفت: حسين پسر دختر پيغمبر است بايد او را اكرام بيشتري نمود. معاويه از بيم آنكه حسين قيام نكند و مردم اطراف جگرگوشه ي پيغمبر «صلي الله عليه و اله و سلم» جمع نشوند، اكرام و انعام بسيار به حسين مي داد.

ابن قتيبه مي نويسد [1] : معاويه روزي به مدينه آمد كه از مكه برگشته بود و دنبال حسن و حسين و عبدالله بن جعفر و عبدالله بن عمر و عبدالله بن زبير و عبدالله بن صفوان بن اميه فرستاد و به هر يك مقداري بسيار هدايا از طيب و بوي خوش، لباس و


مال فراوان داد و گفت: ببينيد اين صلات را در چه راه مصرف مي كنند. جاسوسان او خبر آوردند كه امام حسن، عطريات را بين زنان خود تقسيم كرد و اموال را بين فقرا. و امام حسين «عليه السلام» چون صلات را ديد، ايتام مدينه را كه پدرشان در جنگ صفين كشته شده بودند احضار كرد و همه را بين آنها تقسيم نمود، و عبدالله بن جعفر به غلامش داد، عبدالله بن عمر به فقرا داد، عبدالله بن زبير ضبط كرد.

ابن صباغ مي نويسد: چون خبر به معاويه رسيد كه حسين همه را به ايتام داد و براي خودش چيزي نماند، معاويه دستور داد معادل صلات اوليه براي حسين بردند. [2] .


پاورقي

[1] عيون الاخبار ابن‏قتيبه ص 40 ج 4.

[2] فصول المهمه ابن‏صباغ ص 171.