بازگشت

حسين و مجلس پذيرايي


از سنن جاريه ي بشري است كه مقتدايان و پيشوايان و رؤساء و زمامداران در هر طبقه و كسب و پيشه باشند. از روحانيت مطلقه گرفته تا مؤسسات حرفه اي و صنعتي، روزي مخصوص براي ملاقات خود با ارباب رجوع معين مي كنند يا ساعتي را از روز تعيين مي نمايند كه مردم از اطلاعات و علوم و فنون و دانش و نظريات سياسي، علمي، ادبي، فني، تاريخي و غيره استفاده كنند، و اين سنت از قديمي ترين تارخ تاريك در بين بشر با شدت و ضعفي وجود داشته است. هركس محضرش شيرين تر و محفلش جذاب تر و روي پذيراي اش بازتر و چهره اش گشاده تر بود، بيشتر مردم اطراف او رفت و آمد مي كردند. خاصه كه اگر دست باز و جود و بخشش و سفره گسترده اي هم داشت.

حسين بن علي «عليه السلام» فرزند زاده ي رسول خدا «صلي الله عليه و آله و سلم» و پسر علي


مرتضي باب مدينة العلم، و خودش مظهر كامل دانش و تقوي و مثل اعلاي فضيلت و كمال بود، صدقات بسيار هم در دست داشت. جود و سخاوتش هم بي حد بود، صدا و آهنگ جذاب محضر شيرينش را با احاديث و اخبار مؤلف از نظم و نثر و حكايات و قصص زينت مي داد، و لذا همه فريفته ي استفاده ي محضر حسين «عليه السلام» مي شدند بطوري كه گوش بودند و مي شنيدند، تا آنجا كه ابن عساكر مي نويسد: معاويه به يكي از قريش گفت: اگر وارد مسجد پيغمبر «صلي الله عليه و اله و سلم» شدي و جمعيتي را ديدي كه همه خاموش نشسته اند، بدان كه ابي عبدالله حسين بن علي «عليه السلام» در آن محفل سخنراني مي كند. [1] و ازارش تا نيمه ي ساقهايش مي رسد، و اين از آداب عربيت بوده، كه آستين بلند و گشاد داشتند و هنوز ميان اكراد و اعراب ديده مي شود، و كشيشها و رهبانان لباس خود را از آنها تقليد كردند.

ابن كثير شامي مي نويسد: وقتي حسين «عليه السلام» به مكه رفت مردم متوجه او شدند و اطراف او را گرفتند، ملجسش غاص به اهلها پر از اصحاب و تابعين و رجال علم و روايت بود، و پيرمردها و جوانان در اطراف او جمع مي شدند و سخنانش را مي شنيدند، تو گوئي كه به شنيدن بيانات حسين «عليه السلام» قند در دل آنها آب مي شد، و آنچه مي شنيدند براي يكديگر نقل مي كردند و ضبط صدا مي نمودند. [2] .

بدين ترتيب در مدت پنج ماه اخير توقف امام حسين «عليه السلام» در مكه، مردم عادت كرده بودند كه صبح و عصر به خانه ي حسين بن علي «عليه السلام» بروند و بيروني او بيشتر پشت ديوار كعبه بود، و آنچه كه در منزل بود خواص اصحاب اطراف او بودند، ولي در مسجد الحرام جمعيت انبوهي اطراف او را داشتند و محضرش مجمع انس


صاحبان فضيلت و كمال بود، و روايات و سخنان او در گوش مردم بود كه خبر شهادت او را دادند و در مدت حكومت يزيد تا ده سال مردم هر كجا مي گفتند گوئي كه حسين را با آن محفل و مجلس مي ديدند و بر شهادتش اشك مي ريختند.


پاورقي

[1] تاريخ کبير ابن‏عساکر ص 322 ج 4.

[2] البدايه و النهايه به نقل الحسين ص 102 ج 1.