بازگشت

حسين و منبر رفتن در حضور معاويه


ابن عساكر از علي بن محمد صائغ از پدرش روايت مي كند كه گفت: من خود حضور داشتم و ديدم در يك روز جمعه حسين «عليه السلام» در مسجد وارد شد، معاويه بالاي منبر مشغول خطابه بود، يكي از حضار به او گفت: اي اميرالمؤمنين! اجازه بده حسين به منبر برود و خطبه اي بخواند، معاويه گفت: واي بر تو بگذار من از مفاخر خود سخن گويم. سپس حمد و ثنا خواند و رو به حسين كرد گفت: يا اباعبدالله! تو را به خدا سوگند مي دهم آيا من فرزند بطحاء و دائي مسلمين نيستم؟ امام حسين فرمود: آري، سپس معاويه فرود آمد و حسين بالاي منبر رفت، پس از حمد و ثناي خداوند و درود بر پيغمبر خدا گفت: از پدرم و از جدم شنيدم كه فرمود: جبرئيل خبر داده كه در زير ساق عرش من برگ آس سبزي هست روي آن نوشته: «لا اله الا الله محمد رسول الله» «صلي الله عليه و آله و سلم» و هركس از دوستداران آل محمد «صلي الله عليه و اله و سلم» به اين معني اقرار داشته باشد روز قيامت وارد بهشت مي شود. [1] .

معاويه پرسيد: دوستان آل محمد كيستند؟ حسين «عليه السلام» فرمود: آنها كه به پدرم دشنام نداده اند!!

اين شهامت گفتار از حسين بن علي «عليه السلام» در محيط شام و مسجد اموي دمشق بسيار اعجازآميز است زيرا معاويه دائم خطبا را به منبر مي فرستاد كه سب علي «عليه السلام» كنند و اين كار از سيره هاي عادي او بوده، و سيدالشهداء در خلال بيان


سحرآميز خود تكليف معاويه را روشن فرمود.


پاورقي

[1] تاريخ ابن‏عساکر ص 313 ج 4.