شيخ مفيد مي نويسد: روزي اميرالمؤمنين علي «عليه السلام» بر منبر خطبه مي خواند و مردم را ارشاد و هدايت مي كرد تا آنكه فرمود:

سلوني قبل أن تفقدوني فوالله لا تسألوني عن فئة تقتل مأة أو تهدي مأة الا نبأتكم بناعقها و سائقها الي يوم القيامة.

اي مردم بپرسيد از آن پيش كه مرا نيابيد به خداي سوگند، كه امروز تا روز قيامت هيچكس نباشد كه صد كس گمراه كند يا صد نفر هدايت كند مگر من مي دانم و مي گويم براي شما آنها كيانند.

مردي برخاست بر سبيل استهزاء گفت: يا علي! بگو من بر سر و رويم چند مو هست؟ [1] .

اميرالمؤمنين فرمود: رسول خدا «صلي الله عليه و آله و سلم» به من خبر داد كه: بر سر هر تار مويت فرشته اي است تو را لعنت مي كند، و در بن هر موي ريشت شيطاني است كه تو را سنگسارت نمايد، و تو را به خانه پسري سخله باشد كه فرزند رسول خدا را خواهد كشت.

صدوق در «امالي» و ابن قولويه در «كامل الزيارة» نوشته اند كه: اين سؤال را سعد بن ابي وقاص كرد و عمر بن سعد در آن وقت كودكي بود كه به تازگي همراه پدر مي رفت.


قال: لقد سألتني حدثني خليلي رسول الله انك ستسألني عنها، و ما في رأسك و لحيتك من شعرة الا و في أصلها شيطان جالس و ان في بيتك لسخلا يقتل الحسين ابني.

ابن ابي الحديد نيز اين خبر را در ضمن خطبه ي آن حضرت نقل كرده است.

در «كامل الزيارة» و ساير كتب نظير اين اخبار بسيار نقل كرده اند كه اميرالمؤمنين علي «عليه السلام» خبر شهادت حسين را داده:

و في كامل الزيارة باسناده عن أبي عبدالله الجدلي قال: دخلت علي اميرالمؤمنين و الحسين الي جنبه فضرب بيده علي كتف الحسين ثم قال: ان هذا يقتل و لا ينصره أحد، قال: قلت: يا اميرالمؤمنين! والله ان تلك لحياة سوء قال: ان ذلك كائن. [2] .