بازگشت

حسين و آموزگار


از سنن جاريه ي آدمي است كه بايد فرزند خود را به دست معلم بسپارد تا او علم و ادب فضيلت بياموزد، و هر چند هم كه پدر داراي عاليترين مقام علم و دانش باشد امر آموزش و پرورش با معلم است، زيرا فرزند در آغاز كودكي از پدر به سبب عواطفي كه انتظار دارد يا معمول مي گردد كمتر به فراگرفتن علم و دانش تن درمي دهد، و لذا اين سنت معمول گرديده است. پيغمبر اكرم «صلي الله عليه و اله و سلم» مخزن علم و دانش و مدينه ي علم و فضيلت بود و او بود كه درس ناخوانده ي كتابخانه هاي هفت اقليم را بشست، ولي در امر تعليم و تربيت از اين سنت بيرون نبود و درباره ي وجوب تحصيل علم و مدت آن از مهد تا لحد و اهميت علم و دانش در زندگي و بقاء و حيات معنوي انسان و اينكه سعاد در سايه ي علم است، هزاران حديث و خبر از پيغمبر «صلي الله عليه و اله و سلم» نقل كردند.

در صدر اسلام، علم در منبع لسان وحي كه قرآن مثل اعلاي آن است و هر كس بايد قبل از هر چيز قرآن بخواند تا همه چيز بداند، پيغمبر «صلي الله عليه و اله و سلم» كه به حسينش بسيار علاقه داشت دستور فرمود عبدالرحمن بن سلمي به حسن و حسين قرآن بياموزد [1] ، و برخي ابن عقبه را معلم حسين نوشته اند [2] . در هر حال مسلم است كه در


طفوليت يكي از اصحاب يا برخي از آنها قرآن را به حسن و حسين تعليم مي دادند، ولي اصل قضيه اين است كه پرورش و آموزش در مهد نبوت و مهبط وحي و محيط رسالت و ولايت و آغوش عصمت و دامان ولايت علوي بوده است، و بهترين دليل اين حقيت قدرت علمي و تربيتي حسين است كه جز در مهد نبوت و ولايت ممكن نيست كسي چنين تربيتي فراگيرد كه جان و مال و زندگي حيات اجتماعي خود را فداي ابقاء شريعت و احياء امت نمايد.

آموزگار حسين شديدالقوي و مربي او قوي العزم و داراي نيروي ولايت مطلقه بوده كه توانست چنين شخصيتي را تربيت كند تا جهانيان در برابر او زانو به زمين زنند و شهادت او را بزرگترين درس جامع سياسي بشناسند و بر روانش قرنها درود و تحيت فرستاده، و سالها به نام نامي پرافتخار او مليونها مجالس مجد و عظمت و تجليل و تقديس برپا كنند.


پاورقي

[1] مناقب ابي‏حنيفه ص 58 ج 1 چاپ حيدرآباد.

[2] منهاج السنة النبويه ص 49 ج 4 به نقل الحسين.