بازگشت

حسين و لباسهاي مختلف


لباس، معرف فرد و اجتماع است و با لباس مي توان افراد و قبايل و ملل را از هم تشخيص داد. سادگي و بي آلايشي لباس نمونه ي سادگي و بي آلايشي روح است، و لباس انسان دو نوع است: يكي لباس كودكانه كه در شرايط زندگي پدر و مادر و محيط مي پوشد، و ديگر لباس اختياري و انتخابي خود او است كه از جواني شروع مي شود و تا آخر عمر دارد، و اين لباس اكثر همرنگ جامعه و محيط است با كمي تفاوت كه در كميت و كيفيت آن حاصل مي شود ولي بيشتر سبك و سيره نسبت اجتماع و محيط تهيه مي گردد. روايتي مجلسي نقل مي كند كه در روز عيدي حسنين لباس رنگارنگ تن كودكان مردم ديدند و از جدشان خواستند. جبرئيل لباس حرير سفيد آورد، آنگاه رنگين خواستند، طشتي آوردند جبرئيل آب ريخت و لباس حسن سبز و لباس حسين سرخ شد!! در اين موقع حسين پنج ساله بود.


حسين «عليه السلام» داراي لباسهاي بهشتي بود يعني لباس مخصوص پيغمبر از تافته هاي نرم كه تار و پودش به دست فاطمه «عليهاالسلام» تهيه شده بود بر او مي پوشانيد؛ و برخي اوقات لباس به او مي پوشانيد و مي فرمود: لباس بهشتي است.

ترمذي از بريده روايت مي كند كه مي گويد: حسن و حسين روزي هنگامي كه پيغمبر مشغول خطبه خواندن بود، وارد مسجد شدند و آنوقت دو كودك بودند و پيراهن هاي سرخي در برداشتند.

بخاري در صحيح مي نويسد: پيغمبر «صلي الله عليه و آله و سلم» حسن را صدا كرد و گردن بندي در گردن داشت و در حديث ديگر گويد: حسين را فاطمه گردن بندي بسته بود.

يك روز عيد هم به حسن لباس سبز و به حسين لباس سرخ پوشانيد و بعد سر آن را فرمود كه: اين نشانه زهري است كه به او مي خورانند، و آن نشانه ي خوني است كه در آن ميغلطانند. [1] .


پاورقي

[1] فضل المهموم ص 26.