بازگشت

دوران صباوت سيدالشهداء


ترديدي نيست كه خرق عادت و بريدن رشته ي طبيعت موجب توجه مردم مي شد،


بنا نبود طفلي ششماهه متولد شود و همه ي زنها كه پرورنده ي اطفال و زاينده ي آنها مي باشند، مي گفتند: اولاد شش ماهه مكث نمي كند، و لذا به وجود حسين «عليه السلام» با آن اخباري كه از پيغمبر خدا «صلي الله عليه و آله و سلم» و علي مرتضي «عليه السلام» و فاطمه ي زهرا «سلام الله عليها» درباره ي حسين شنيده بودند باز هم منتظر يك واقعه ي غيرمترقبه اي بودند، حسين «عليه السلام» ششماهه به دنيا آمد و علائم نبوغ آسماني و مظاهر سجاياي نبوي و ملكات علوي و خصال فاطمي را بروز مي داد.

فاطمه ي زهرا در مهاجرت به مدينه و آوارگي از وطن و بروز جنگهاي خونين كفار قريش آبستن به حسين شد و برحسب موازين طبيعي علمي، غرائز مادري اثر عميق در روح مولودش باقي گذاشت. حضرت زهرا «سلام الله عليها» در حمل و تولد حسين مواجه با جنگ احد و شهادت حضرت حمزه و خبر مثله كردن او به دست هند، زن ابوسفيان مادر معاويه، و كشته شدن ياران پاك سرشت پدرش گرديد. از نتايج ناگوار اين جنگ و اندوه عميق و تلخكامي شهادت عموي پدرش حمزه و حالاتي كه بر او وارد مي شد همه را به فرزندش به ارث بخشيد.

جنگ احد صفاتي را در فاطمه «سلام الله عليها» دختر پيغمبر «صلي الله عليه و اله وسلم» متظاهر ساخت، كه در حسين تأثير عميق نمود، پس از پيغمبر هم وقايع سقيفه ي بني ساعده و غصب حق مادر و پدرش موجب تقويت روحيه ي تأسف و تأثر او گرديد و همه ي اينها غرائز طبيعي حسين را براي يك انتقام خونين و قيام سرخي مهيا مي ساخت.

حضرت فاطمه «سلام الله عليها» فرزند دلبند را با اطلاع از شهادت براي نيكوكاري و تقوي و پرهيزكاري و ارشاد و هدايت مردم، تربيت و تقويت فرمود، و با يك شور و هيجان آميخته به اندوه و غم با يك ذكاوت و حافظه ي نيرومندي كه هميشه اين فيلم گذشته را در نظر داشت مهياي روز مخصوص نمود.

حسين «عليه السلام» هم مردي جدي، غيور، كم خنده، كم شادي، متفكر، باگذشت،


شجاع، از جان گذشته شد و همه فكرش در اطراف آينده ي مسلمين بود. در دوران پدر و برادرش اضطراب و پريشاني مسلمين را مي ديد و بر خود مي جوشيد و مي خروشيد تا جدش او را مأمور قيام و انتقام كرد، و لذا با كمال شجاعت و شهامت گفت: من در راه حق كشته مي شوم و براي اين تربيت شده ام.

دوره ي صباوت حضرت حسين در آغوش نبوت و مهبط فرشتگان و نزول وحي و دامان عصمت و طهارت طي شد.

شيخ كليني مي نويسد: حسين از پستان هيچ زني حتي فاطمه شير نخورد مگر از انگشت ابهام مقام نبوت. [1] .

ابن سعد مي نويسد: حسين از پستان لبابه كبري دختر ام الفضل شير خورد، و عبدالله بن يقطر برادر رضاعي حسين بن علي است [2] ابن عساكر هم تأييد كرده، و ابن حجر هم اين داستان را با خواب لبابه ام الفضل نقل مي كند. [3] .

اما اشتباه اين مورخين در اين است كه پيغمبر «صلي الله عليه و آله و سلم» حسين را براي پرستاري به او سپرده، نه براي رضاع. شيخ مفيد مي نويسد: امام حسين تا سن هفت سالگي، زير نظر مقام نبوت و رسالت سايه صفت حركت مي كرد، و تا سن 5 / 7 سالگي در كنار مهد عصمت و طهارت بود، تا سن 37 سالگي در حجر ولايت مطلقه ي الهيه پدرش، و تا سن 47 سالگي در كنار مهر و عاطفه ي امامت برادرش سبط اكبر حضرت مجتبي گذرانيد، و يازده سال هم دوره ي امامت و ولايت مطلقه ي خود او بود. بنابراين دوران صباوت و كودكي و شباب و كمال و امامت او در مهبط نزول وحي و مهد


عصمت و دامان ولايت و ساحل كنار امامت و مكتب ولايت ادامه داشت تا عاشورا كه سن او 57 سال و 7 ماه بود.

در تربيت حسين، اسرار شرافت، پاكيزگي، فضيلت، سعادت، سيادت، شهامت، شجاعت، استقامت، پافشاري در راه دين، عزت و حميت، حفظ ناموس و حقوق ديگران، دستگيري ضعفا و بينوايان، احقاق حق مستمندان، تسلم نشدن به دشمن، زير بار زور نرفتن، طرفداري از حق و حقيقت، مواد مرام او را تشكيل مي دهد.

سجايائي كه حسين از جد و پدر و مادرش به ارث برد، براي احدي امكان پذير نبود، در پرورشگاه محمدي شخصيت حسين عامل مؤثري در احياء شريعت اسلام بود و مثل اعلاي درس فضيلت و اخلاق گرديد.

دوستي حسين براي پيغمبر نه تنها از راه عاطفه ي فرزندي بود بلكه براي آن سفارشاتي بود كه از زبان وحي گرفته و حسين را علت مبقيه ي وظيفه ي خطير رسالت و نبوت خود شناخت، حسين مجدد مجد و عظمت اسلام و سبب ابقاء حيات اجتماعي مسلمين براي هميشه گرديده و نقش او براي اين كار هيچگاه فراموش شدني نيست.


پاورقي

[1] کافي کليني ص 239؛ تاريخ ابن‏عساکر دمشقي ص 313 ج 4.

[2] طبقات ابن‏سعد ج 8.

[3] الاصابه ابن‏حجر عسقلاني ص 267 ج 8 در ترجمه‏ي ام‏الفضل خواهر ميمونة ام‏المؤمنين.