بازگشت

مولد و ميلاد سيدالشهداء


«والسلام علي يوم ولدت و يوم أموت و يوم أبعث حيا» (آيه ي 33 سوره ي مريم).

اشعه ي آفتاب وجود مبارك حسين (با سوابقي كه جبرئيل به پيغمبر خدا از مولود او خبر داده بود) روز پنجشنبه سوم شعبان سال چهارم هجرت از مشرق، دامان فاطمه ي زهرا «عليهاالسلام» در خانه ي اميرالمؤمنين «عليه السلام» پرتوافكن گرديد، ميلاد و مولدش مانند زندگاني و شهادتش همه شگفت انگيز است. وجود مبارك حسيني شاخه اي از شجره طيبه بود كه در ابقاء اصل شريعت تأثير عميقي به جا گذاشت و قانون وراثت را در نقل غرائز طبيعي و خوها و صفات، تثبيت نمود.

حضرت زهرا «عليهاالسلام» آبستن شد، كه پيغمبر «صلي الله عليه و اله و سلم» در اطراف مكه شروح به جنگها و غزوات كرده و در هنگام تولد پسر بزرگ اميرالمؤمنين در مدينه نبود، حسن بن علي سبط اكبر متولد شد پيغمبر «صلي الله عليه و اله و سلم» به دخترش دستور داده بود مولود خود را شير ندهد تا از سفر مراجعت كند. چون بيش از 24 ساعت طول كشيد، مادر طاقت نداشت كه اولين فرزندش گرسنه بماند، پستان در دهان حسن نهاد و او را شير داد، رسول خدا «صلي الله عليه و آله و سلم» كه مراجعت فرمود، مولود را به دست پيغمبر «صلي الله عليه و آله و سلم» دادند و جريان را به عرض رسانيدند، فرمود: قضاء الهي


جاري شده. در حمل به حسين كه شش ماه فاصله داشت پيغمبر «صلي الله عليه و آله و سلم» به دخترش توصيه فرمود كه: چون اين مولود به دنيا قدم نهاد، پستان در دهانش نگذار تا من از سفر مراجعت كنم، و اگر ده روز هم طول كشيد نگران مشو و شكيبا باش.

روز تولد حسين «عليه السلام» «پنجشنبه سوم شعبان سال چهارم هجرت» بي درنگ مولود بزرگوار عجيب را كه شش ماهه است به حضور پيغمبر خدا «صلي الله عليه و اله و سلم» بردند به اتفاق تمام مورخين، رسول خدا كام كودك را با آب دهان خود برداشت و زبان در دهان او گذاشت و او را از شيره ي جان خود سيراب كرد و فرمود: «حسين مني و أنا من حسين» و آنطور كه ميل داشت حسين را پرورش داد و تربيت كرد تا بزرگ شد و نشو و نما يافت!!

رسول خدا «صلي الله عليه و آله و سلم» براي پرورش فرزندزاده ي خود انجمن كرد و عقيقه نمود و روز هفتم، او را ختنه كرد و برنامه پرورش او را دستور داد و كاملا مراقب حسين «عليه السلام» بود.

ابن اثير، تولد آن حضرت را پنجشنبه سوم شعبان سال چهارم نوشته [1] و اضافه مي كند كه رسول خدا «صلي الله عليه و آله و سلم» در گوش راست او اذان، و در گوش چپش اقامه گفت، و اسراري را به گوش او خواند و اماناتي به او تحويل داد. حسين هم اسرار و امانت جدش را بهتر از هر كس حفظ كرد و به عمل گذاشت. براي اطلاع مبسوط به كتب زير مراجعه شود. [2] .



پاورقي

[1] کامل ابن‏اثير ص 278 ج 3؛ أسدالغابة ج 2؛ تاريخ طبري ج 4؛ مروج الذهب ص 14 ج 4.

[2] لهوف سيد ابن‏طاووس ص 2؛ ناسخ ص 23 ج 6؛ مناقب ابن‏شهرآشوب ج 1؛ شرف المؤبد نبهاني ص 94 - 78؛ عمده ابن‏بطريق ص 206؛ تاريخ ابن‏کثير ص 212 - 145 ج 8؛ التنبيه و الاشراف ص 264؛ الاصابه حرف ج ص 330 ج 1؛ اسعاف الراغبين ص 124؛ مرآة العقول ص 393 ج 1؛ بحارالانوار ج 10؛ رياض الجنان روضه‏ي اول - الحسين ص 202 ج 1؛ کافي کليني ص 238؛ ارشاد مفيد ص 203؛ فتح الباري ابن‏حجر عسقلاني در مناقب حسن و حسين؛ اسدالغابه ج 2.