بازگشت

وظيفه زوار


بر زائر است كه قصد خود را براي خدا خالص كند و وقتي كه به زيارت مي رود قلب خود را از غير فارغ و خود را فقط و فقط متوجه زيارت بنمايد. از سخنان بيهوده با مردم - چه رسد به حرام - و سب و دشنام دادن به زوار و نگاه كردن به نامحرم و اذيت و استهزاء به زوار - مخصوصا در مواقع زيارت - پرهيز كند و در نظر داشته باشد كه در چه مكاني است و چه كساني ناظر و حاضرند و بداند كه شيطان درصدد ابطال عمل او است. از مال حلال در اين راه بذل نمايد و از مال شبهه دار - چه رسد به حرام - دوري كند و بيش از پيش مواظبت بر نماز و واجبات نمايد، نه آن كه در اين راه نماز واجب خود را ترك نمايد. همچنين تقيه را از نظر دور نداشته باشد و زبان خود را از بدگويي به كساني كه مورد علاقه ديگران هستند نگاه دارد وگرنه چه بسا خود را به مهلكه افكنده و به ضرر خويش اقدام نموده باشد.

يكي از بزرگان براي من نقل نمود كه مرحوم «آيا شيخ محمد حسين قمشه اي نجفي» معروف به كوچك كه از موثقين و بزرگان بود مي فرمود: از مشهد با زوار به سمت عتبات مي رفتم و دراز گوشي هم از مشهد خريده، با آن مي آمدم. در بغداد زوار را نگاه داشتند و مفتشي براي بازرسي آمد. رئيس آن ها جوان خوش اخلاقي بود و با ملاطفت و مهرباني انجام وظيفه مي نمود. چون به من رسيد و اثاثم را


تفتيش كرد، كتابي را يافت كه مطلبي بر خلاف تقيه در آن بود. رئيس مرا نگاه كرد و لبخندي زد و مثل آن كه گفت تو را مي سوزانم. بعد زوار را مرخص نمود تا بروند و يكي از پاسبانان را خواست و به پاسبان چيزي گفت و مرا به او سپرد كه به جايي برساند. ناگفته نماند كه دراز گوش خيلي بد راه مي رفت و هر چه كردند او را به راه بيندازند نمي شد. عاقبة الامر گفتند كه خودت سوار شو و او را راه بينداز. تا سوار شدم آن حيوان مثل برق دويد و با كمال سرعت رفت و از جسر گذشت و با كمال شتاب به سمت شهر كاظمين عليهماالسلام آمد و خود را به كوچه اي رساند و داخل خانه اي شد كه زوار و رفقاي همسفرم در همان خانه وارد شده و منزل كرده بودند.

اين حكايت كه از مسلمات است و جاي هيچ گونه ترديدي ندارد، كرامتي است و خداوند بدين وسيله جان آن زاير را از خطر نجات داده است. پس بر زوار است كه به وظايف خويش آشنا شوند، آنگاه سفر نمايند. و از آن باب كه شيطان در دشمني كوتاهي نمي كند و حتي الامكان زوار را از فيض زيارت محروم مي دارد و چه بسا در حالي كه در حرم مطهر است اعمالي از او سر مي زند كه موجب شقاوت و محروميت او مي گردد، زاير بايد آداب زيارت را در نظر بگيرد و بداند شيطان با او است و در مقام دشمني است و زاير خوب است خود را به خداوند بسپارد.