بازگشت

جسارت يزيد به سر مقدس و اعتراض ابوبرزه اسلمي صحابي


طبري از ابومخنف نقل مي نمايد: يزيد به مردم اجازه داد كه به مجلس او وارد شوند، سر حسين عليه السلام در پيش روي او بود و در دست او چوبي بود. او بر دندان امام عليه السلام مي زد و مي گفت: قضيه ما و حسين چنان است كه حصين بن حمام مري گفته:



«يفلقن هاما من رجال احبة

الينا و هم كانوا أعق و أظلما»



ابوبرزه اسلمي صحابي پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلم در مجلس يزيد حاضر بود، رو به يزيد كرد و گفت: آيا با چوب خود به دندان حسين عليه السلام مي زني؟ من با چشم خود مكرر ديدم كه پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلم همين جايي را كه تو چوب مي زني مي بوسيد، اي يزيد! تو روز قيامت وارد محشر مي شوي و ابن زياد شفيع تو خواهد بود. اين سخن را گفت و از جاي برخاست و رفت. [1] .

از اين نقل معلوم مي شود كه يزيد از اين پيش آمد بسيار خشنود بوده است، و آن روز را روز عيد خود قرار داده و به مردم اذن ورود مي داد. او نيز چون ابن زياد از خوشحالي با چوب بر لب و دندان حسين عليه السلام مي زد. او خشنود بود از اين كه حسين عليه السلام را كشته است، و عجيب تر آن كه امام حسين عليه السلام را قاطع رحم و ظالم، و در همان حال خود را دوست آن حضرت مي شناخته است. آن مرد صحابي با از


خود گذشتگي عجيبي بر يزيد اعتراض نمود، و با بيان شيريني دشمني پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلم را با او ثابت نمود، و از همين جا است كه اعتراضات شروع مي شود و انعكاس عمل واضح مي گردد.


پاورقي

[1] تاريخ طبري، ج 5، ص 465.