بازگشت

ابن زياد اگر شريف بود با حسين چنين رفتاري نمي كرد


ابن زياد كه به جهت زناي ابوسفيان خود را از خانواده ي قريش مي دانست، نبايست در حضور مردم چنين جسارتي به شريف ترين افراد قريش بكند، او كه خود را عموزاده خليفه ي پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلم مي داند، چرا با فرزند پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلم چنين رفتاري مي كند؟ منشاء اين كار همان است كه زيد بن ارقم صحابي گفته، كه بنده اي، بنده اي را پادشاه نمود.

آري! اين رفتار و روش بندگان است نه آزادمردان. ابن زياد اگر از افراد شريف بود - گرچه از زنا به عمل آمده باشد - چنين رفتار نمي كرد. او پست زاده است كه مايه ي اين پستيها شد. زيد بن ارقم راست گفت كه عرب پس از اين، بنده خواهند شد و بايستي آثار نفرين هاي امام عليه السلام ظاهر شود كه همه ذليل و متفرق گردند.


آري! كار به جايي رسيد كه قريش - چه رسد به ديگران - با يزيد بن معاويه بر اين كه بندگان او هستند بيعت كردند، و او مدينه، حرم پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلم را بر لشكر شام تا سه روز مباح نمود كه با خانواده هاي مهاجر و انصار آنچه خواهند بكنند.

زيد بن ارقم به اين كه صحابي است و صحابه ي پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلم مورد احترام مردم هستند و حكام و فرمانداران، آنان را رعايت مي كنند، مغرور بود. او بدين جهت، ابن زياد را از اين كار نهي نمود و آن سخن را گفت و در عين حال، صحابي بودن خود را به ابن زياد و حاضرين تذكر داد، چون گفت: به چشم خود ديدم كه پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلم لب هاي حسين عليه السلام را مي بوسيد. ابن زياد نيز از كشتن او صرف نظر نمود، اگرچه عذرش را پير بودن بيان كرد نه صحابي. من نمي دانم مردماني كه اين اندازه صحابه ي پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلم را مورد احترام قرار مي دادند، چگونه بر كشتن حسين عليه السلام كه هم از صحابه بود و هم فرزند پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلم و سيد جوانان اهل بهشت، اتفاق نمودند و خانواده و اهل بيت پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلم را اسير كرده، در شهرها گرداندند؟