بازگشت

تازاندن اسبها بر بدن امام


به دستور ابن زياد، [1] عمر بن سعد ده نفر را مأمور نمود كه اسبان خود را بر بدن امام عليه السلام بتازانند و بدن و سينه ي شريف امام عليه السلام را خرد نمايند، اين افراد، به اختيار خود داوطلب اين كار شدند. [2] .

نمي دانم چه بگويم! ابن زياد اين اندازه پست بود كه از جنازه دشمن خود هم انتقام مي گرفت! ابوسفيان در جنگ احد با نيزه ي خود به نعش حمزه زد و گفت: بچش اي پاره پاره تن! چون يكي از رؤساي عرب، از اين كارش مطلع شد، ابوسفيان از او شرمنده شد و تقاضا كرد كه اين عمل را مخفي بدارد. ابن زياد كه خود را از اولاد ابوسفيان مي خواند، شقاوت را به جايي رساند كه خاطر خود را به تازاندن اسبان به بدن پاره پاره امام عليه السلام تشفي مي دهد، و پست تر از او، اين ده نفر هستند كه به چنين عملي اقدام نمودند.

جنايات اين افراد از ننگين ترين جنايات بشريت است، و همين اعمال است كه آل معاويه را به مسلمين شناساند، و همه را بر يزيد شوراند. حسين بن علي عليهماالسلام در اثر اين جهاد مقدس، دين اسلام و مسلمين را از شر اين راه زنان حفظ نمود. بي سبب نبود كه يزيد پس از گذشتن كار و فاش شدن راز، گناه را به گردن ابن زياد


مي انداخت و مي خواست خود را تبرئه كند، و از شر اين فجايع و جنايات خلاص نمايد.

چون حسين عليه السلام كشته شد، همان شب در مدينه اين اشعار خوانده و شنيده شد.



أيها القاتلون جهلا حسينا

أبشروا بالعذاب و التنكيل



كل أهل السماء يدعو عليكم

من نبي و ملاك و قبيل



قد لعنتم علي لسان ابن داود

و موسي و حامل الانجيل



طبري از هشام، و او از عمر بن حيزوم كلبي و او از پدرش نقل مي نمايد كه پدرش مي گفت: من اين آواز را شنيدم. [3] .

و نيز طبري از عمرو بن عكرمه نقل مي نمايد كه او گفته است: صبح در مدينه شخصي براي من نقل كرد كه ديشب اين آواز را شنيدم، و اين همان شبي بود كه حسين عليه السلام كشته شده بود. [4] .


پاورقي

[1] تاريخ طبري، ج 5، ص 415.

[2] همان، ص 454 و 455.

[3] همان، ص 467.

[4] همان، ص 467.