بازگشت

حمله شمر به خيمه ها و دفاع امام


از جمله مصائبي كه بر امام عليه السلام بسيار گران آمد موقعي بود كه ضعف و ناتواني بر آن حضرت چيره شده بود و از طرفي، شمر بن ذي الجوشن با ده نفر از پيادگان به خيمه هاي امام عليه السلام حمله كرد و ميان امام عليه السلام و خيمه ها حايل شدند، حسين عليه السلام فرمود: واي بر شما! اگر دين نداريد و از روز رستاخيز نمي ترسيد، پس در دنياي خود آزادمرد باشيد و جهال خود را از خيمه هاي زن و فرزند من دور كنيد!

شمر گفت: اي پسر فاطمه! اين حاجت تو برآورده است. پس شمر عده اي از پيادگان، از جمله: ابوالجنوب، قشعم بن عمرو، صالح بن وهب، سنان بن انس و خولي بن يزيد را تحريك نمود كه بر امام حمله نمايند. او به ابوالجنوب گفت: برو به جنگ حسين!

ابوالجنوب به شمر گفت: چرا خودت نمي روي؟

شمر گفت: آيا با من چنين سخن مي گويي؟!

او گفت: آيا تو با من چنين سخن مي گويي؟! پس به يكديگر دشمنان دادند، ابوالجنوب كه مرد شجاعي بود، به شمر گفت: به خدا سوگند! مي خواستم كه اين نيزه را در چشم تو فرو كنم!

شمر از او جدا شد و گفت: اگر مي توانستم به تو آسيب مي رساندم، سپس شمر با پيادگان خود به طرف حسين عليه السلام آمد و امام عليه السلام بر آنان حمله كرد كه آن جماعت فرار كردند. [1] .

ابوالفرج در مقاتل الطالبيين به سند خود از مدايني نقل مي نمايد: شمر براي غارت، به خيمه هاي امام حسين عليه السلام حمله نمود. امام حسين عليه السلام فرمود: واي بر شما! اگر دين نداريد پس آزادمرد باشيد كه تا ساعتي ديگر، اموالم براي شما خواهد شد! شمر حيا كرد و برگشت. [2] .

به راستي كه من از اندازه وقاحت و دشمني اين مردمان پست در حيرتم!


چگونه حسين عليه السلام مظهر غيرت، ببيند در برابر چشم او به خيمه و اهل بيتش متعرض مي شوند؟ اگر بگويم كه اين بزرگترين مصيبتي است كه حسين مظلوم عليه السلام در روز عاشورا با آن روبرو شد، مبالغه نكرده ام. امام عليه السلام توانايي جلوگيري از حمله ي دشمن به زور شمشير را نداشت، لذا حضرت آنها را با سخناني تهييج و تحريك نمود و جملاتي فرمود كه شمر، با آن همه بي حيايي، حيا كند و برگردد، و تا ساعتي كه حسين عليه السلام زنده است، از غارت كردن دست بردارند و نهايت آرزوي امام عليه السلام در آن حال همين بود كه به قدر ساعتي صبر كنند.


پاورقي

[1] همان، ص 450.

[2] مقاتل الطالبيين، ص 79.