بازگشت

چگونگي حمله و مبارزه ي دشمن با امام


پس از آن كه ياران امام عليه السلام كشته شدند، حضرت مدتي با سواران و مدتي با پيادگان جنگ نمود كه همه ي آنها از جلو شمشير او فرار مي كردند. تفاوت ميان شجاعت امام عليه السلام و شجاعان لشكر به قدري زياد بود كه آنان توان و اقتدار روبه رو شدن و جنگيدن با امام عليه السلام را در خود نمي ديدند و سواره و پياده ي آنها از جلو شمشير او فرار مي كردند. آنها جرأت حمله ي انفرادي نداشتند و فقط به طور دسته جمعي حمله مي كردند، و چون امام عليه السلام حمله مي كرد، فرار مي كرند. باز در اثر اتفاق و همراهي با جماعت، قوي مي شدند و حمله مي كردند و دوباره با حمله ي امام عليه السلام فرار


مي كردند و اگر مي توانستند در همين موقع آسيبي مي رساندند. آنان حتي در آن موقع كه امام عليه السلام به شدت ناتوان و ضعيف شده بود، جرأت اين كه به تنهايي حمله كنند را نداشتند و حتي وقتي كه شمر آنها را ملامت كرد كه منتظر چه هستيد؟ آنها از هر طرف به امام عليه السلام حمله نمودند، نه آن كه كسي به تنهايي از يك طرف جلو برود و حمله نمايد.

چون دشمن در خود احساس ضعف مي كرد، امام عليه السلام را از دور، هدف تير و سنگ قرار مي داد، و اين دستور عمرو بن حجاج زبيدي به لشكر بود كه مورد تصويب ابن سعد قرار گرفته بود، او گفت: با اصحاب مبارزه نكنيد، اينها كم هستند و اگر به آنان فقط سنگ بيندازيد، همه را مي كشيد.

شيخ طبرسي در «اعلام الوري» از حميد بن مسلم نقل مي نمايد كه چون امام عليه السلام حمله مي نمود، از جلو او فرار مي كردند. وقتي شمر چنين ديد دستور داد كه تيراندازان امام عليه السلام را تيرباران نمايند، و آنها، امام عليه السلام را تير باران كردند و بدن آن حضرت مانند خارپشت شد و حضرت از حمله خودداري نمود و دشمنان در مقابل او ايستادند. [1] .

اين نقل، بيانات گذشته ي ما را تأييد مي نمايد و معلوم مي شود كه چرا امام عليه السلام را از دور، هدف تير و سنگ قرار مي دادند و چرا به طور دسته جمعي حمله مي كردند.

آري! امام عليه السلام از چنان شهامت و شجاعتي برخوردار بود كه آنها جرأت روبه رو شدن با او را نداشتند، حتي موقعي كه بدن امام عليه السلام چون خارپشت شد و از خستگي ايستاد، باز هم دشمنان جرأت حلمه يا نزديك شدن به او را نداشتند و در مقابل او ايستادند.


پاورقي

[1] اعلام الوري، ج 1، ص 468 و 469.