بازگشت

مواسات حضرت ابوالفضل و آب ننوشيدن او در شريعه ي فرات


اكنون بايد ديد حضرت ابوالفضل عليه السلام كه براي آوردن آب به سوي شريعه ي فرات رفته بود آيا موفق به ورود به شريعه ي فرات و آوردن آب شد، و يا آن كه پيش از آن كه


به شريعه برسد دشمنان او را شهيد كردند؟

ابوالفرج اصفهاني مي گويد: شاعر درباره ي حضرت ابوالفضل عليه السلام گفته است:



أحق الناس أن يبكي عليه

فتي أبكي الحسين بكربلاء



أخوه و ابن والده علي

أبوالفضل المضرج بالدماء



و من واساه لا يثنيه شي ء

و جادله علي عطش بماء [1] .



از اين شعر معلوم مي شود كه حضرت ابوالفضل عليه السلام به آب رسيده بود و به جهت ياد آوردن تشنگي امام عليه السلام - با آن كه تشنه بود - از آب نياشاميد، و اين مواساتي از او نسبت به امام عليه السلام بوده است، و چنين نبوده كه پيش از آن كه به آب برسد دشمنان او را از پاي درآورده باشند.

آري! بي سبب نيست كه دشمنان كيفيت شهادت آن حضرت را كتمان كرده اند و بدين وسيله خواستند شجاعت و مواسات او را با حسين شهيد عليه السلام مخفي نموده باشند.

من از نقل شيخ مفيد رحمه الله چنين مي فهمم كه دشمنان، حضرت ابوالفضل عليه السلام را هدف تير و سنگهاي خود قرار داده بودند و به اندازه اي آن حضرت را تير باران نمودند كه بدنش پر از زخم شد و قادر بر حركت نبود. اين حاكي از نهايت شجاعت او است كه دشمن او را از دور هدف تير و يا سنگ قرار داده بود و اگر از نزديك به او ضربت وارد مي آوردند يا با شمشير يا نيزه، او را از اسب بر زمين مي انداختند، چنين نبود كه بدن او پر از زخم شود و ديگر نتواند حركت نمايد. و عجيب اين كه در اين حال هم، دو نفر ظالم همدست شدند و به كمك يكديگر او را شهيد نمودند.

شيخ صدوق رحمه الله در كتاب امالي خود به سند معتبر از ابوحمزه ي ثمالي نقل مي نمايد: امام سجاد عليه السلام به عبيدالله بن عباس بن علي بن ابي طالب عليهم السلام نگاه كرد و اشكش سرازير شد و فرمود: سخت ترين روزها بر پيغمبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم روز احد بود كه


حمزه، عموي او، اسدالله و اسد رسوله، كشته شد، و پس از آن، روز جنگ موته بود كه جعفر بن ابي طالب عليه السلام در آن روز كشته شد، و روز حسين عليه السلام سخت ترين روزها بود كه سي هزار نفر اطراف او را احاطه كردند در حالي كه همگي خود را مسلمان مي خواندند و به جهت تقرب به خدا، خون او را ريختند «ظلما و عدوانا»، و به مواعظ او ترتيب اثر ندادند.

آنگاه فرمود: خداوند رحمت كند عمويم عباس عليه السلام را كه برادرش را بر خود مقدم داشت و جان خود را فداي او نمود و در راه او، دو دست او را بريدند! پس خداوند به او دو بال عنايت نمود تا مانند جعفر بن ابي طالب، با ملائكه پرواز كند. و از براي عباس عليه السلام در نزد خداوند مقامي است كه تمامي شهدا آرزو دارند كه به آن درجه برسند. [2] .

مراد از جمله ي «فلقد آثر و أبلي وفدي أخاه بنفسه حتي قطعت يداه»، شايد همين گذشت و ايثار او از نوشيدن آب باشد، و «ابلي» اگر فعل مجهول باشد، مقصود همين است كه گرفتار بلا و امتحان شد، و اگر فعل معلوم باشد، مقصود آن است كه مي خواست كاري كند كه از ديگران ساخته نبود، خود را در روز روشن و در برابر چشم دشمنان به شريعه فرات رساند و از براي اطفال تشنه لب امام عليه السلام، آب آورد و به خيمه ها رساند، او خود را گرفتار دشمنان كرد، و در اين راه، جان خود را فداي امام عليه السلام نمود، و دو دست او را از بدن جدا كردند.

از همين حديث شريف معلوم مي شود كه گرفتاري ها و ابتلائات حضرت ابوالفضل عليه السلام را هيچ يك از شهداي ديگر نداشتند و هيچ كسي مانند او ايثار ننمود. بي جهت به آن مقام و منزلت نرسيد كه تمامي شهدا در آرزوي او باشند. از اين كه او آخرين فردي بود كه شهيد شد، معلوم مي شود كه او در مصائب، شريك برادر بوده و چون ديد برادرش بسيار تشنه است و عطش بر او غلبه كرده، خواست به آن


سرور آب برساند، و چون حسين عليه السلام را از او جدا كردند، او به تنهايي به سمت شريعه رفت و پس از آن كه داخل شريعه ي فرات شد و عطش امام عليه السلام را بياد آورد آب نياشاميد، «و جادله علي عطش بماء».

اين همان ايثاري است كه حضرت ابوالفضل عليه السلام انجام داد و تشنه كام از شريعه بيرون آمد، و به قصد بردن آب به طرف خيمه گاه حركت كرد، جنگ او در مقام اظهار شجاعت و حمله بر دشمن و كشتن آنان نبود، او سقاي كربلا است و در فكر آن است كه آب را به برادر برساند، در اين موقع است كه دچار حملات دشمنان از دور مي گردد و بدن آن سرور پر از جراحت و زخم مي شود، به حدي كه قادر بر حركت نيست.

آري! حضرت ابوالفضل عليه السلام دو دست خود را در اين راه داده و به اين ترتيب، از شهداي ديگر جدا شد، چون فكر او از ديگران جدا و مقصود او از ديگران عالي تر بود. آنان با دشمنان مي جنگيدند و ابوالفضل عليه السلام درصدد اين بوده كه دشمنان را از شريعه ي فرات و پس از آن از خود دور كند، تا آب به دست آورده را، به امام تشنه لب و حرم او برساند. او به تنهايي در اين راه قدم برداشت و در مراجعت، در همان راه شهيد و دفن شد تا مردم بدانند كه او به تنهايي براي نجات برادر از تشنگي كشته شد و در اين راه جان خود را فدا نمود و براي او در اين عمل شريكي نيست.

در زيارت نامه ي حضرت قمر بني هاشم عليه السلام آمده است:

«فنعم الصابر المجاهد المحامي الناصر و الأخ الدافع عن أخيه، المجيب الي طاعة ربه، الراغب فيما زهد فيه غيره من الثواب الجزيل، والثناء الجميل، والحقك الله بدرجة آبائك في جنات النعيم» [3] .



پاورقي

[1] مقاتل الطالبيين، ص 55.

[2] امالي صدوق، ص 548، مجلس 70، ح 10.

[3] مفاتيح الجنان، زيارت نامه‏ي حضرت ابوالفضل عليه‏السلام.