بازگشت

عفو و كرم


عفو، گذشت از گناه و تقصير، و كرم، گذشت از مال است. گذشت از هر دو، بر امام عليه السلام بسيار سهل و آسان بود. چه بسا گذشت از مال براي كسي سهل و گذشت از تقصير براي او مشكل باشد، ولي بزرگ مرد كسي است كه گذشت از هر دو براي او آسان باشد.

در «كشف الغمه» نقل نموده است: غلام امام عليه السلام مرتكب جنايتي شد كه مستحق تنبيه و عقوبت بود. حضرت امر نمود او را بزنند.

غلام گفت: يا مولاي! (والكاظمين الغيظ) [1] .

فرمود: از او دست برداريد.

گفت: يا مولاي! (والعافين عن الناس). [2] .

فرمود: يا مولاي! «والله يحب المحسنين). [3] .

فرمود: تو را آزاد كردم و دو برابر آنچه به تو مي دادم، براي تو باشد. [4] .


اين قصه، نشانگر حلم و عفو و كرم و احسان بي كران امام عليه السلام است.

به راستي! مردان بزرگ از عفو نمودن لذت مي برند، و چه بسا دوست دارند عفو نمايند و اشاره مي كنند تا شفيعي پيدا شود، و شفاعت نمايد.

عفو پيغمبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم از قريش پس از فتح مكه و عفو امام عليه السلام از حر بن يزيد رياحي در روز عاشورا، از بزرگترين عفوها محسوب مي شود.

بلكه مي توان گفت: اين عفو به مراتب مهم تر از عفو پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلم است. زيرا پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلم فاتح شده بود و قريش مغلوب او بودند، و آنان با تمام اذيت ها و دشمني ها، بيچاره و تسليم شده بودند، ولي امام حسين عليه السلام موقعي حر را عفو نمود كه گرفتار پيامدهاي كار حر شده بود. زيرا اگر حر در آن موقع كه امام عليه السلام مي خواست برگردد جلوگيري نمي نمود، ظاهرا قضاياي كربلا پيش نمي آمد. پس امام عليه السلام هنگامي حر را عفو نمود كه در اثر رفتار حر، به محاصره ي دشمنان درآمده بود، اما پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلم زماني عفو فرمود كه كارهاي دشمنان بي اثر شده و همه ي دامها را از راه برداشته بود. ميان اين دو عفو، تفاوت از زمين تا آسمان است.

حر بن يزيد در روز عاشورا نزد امام عليه السلام آمد و گفت: اي پسر پيغمبر! قربانت گردم! من همان كسي هستم كه نگذاشتم برگردي، و تو را در اين مكان فرود آوردم و... حال از گناه خود پشيمان هستم و آمده ام تا جان خود را فداي تو كنم. آيا به نظر تو براي من توبه اي هست؟

حضرت فرمود: بله! خداوند تو را مي آمرزد [5] .

جناب حر خود را درست معرفي كرد و امام عليه السلام را اغفال نكرد، و حضرت بدون آن كه تأمل كند، توبه او را پذيرفت.

به راستي من از عظمت عفو و گذشت امام عليه السلام در آن موقع، آن هم بدون تأمل و توبيخ و ملامت، در حيرتم! زيرا تمامي مصائب آن حضرت و اهل بيت او، مستند به


اين مرد بود. و چنانكه اندازه ي صبر امام عليه السلام قابل تصور نيست، عفو او نيز بسيار عظيم است. امام عليه السلام فورا و بي ملامت و سرزنش، توبه ي او را پذيرفت و از او تجليل كرد و فرمود: تو حر و آزادمرد هستي چنانكه مادرت تو را به اين نام ناميده است. آنگاه از او خواست تا از مركب پياده شود [6] .

گويا امام عليه السلام مي خواسته در آن حال از او مهمان نوازي كرده و پذيرايي نمايد، ولي حر قبول نكرد و اجازه خواست تا به سوي دشمن برود. امام عليه السلام اجازه داد.

شايد وجدان حر ناراحت بوده و ديگر نمي توانسته در ميان اصحاب توقف كند، و به آنان نگاه كند، و با آنان سخن گويد. او خود را شرمنده مي ديده و جز با رفتن و كشته شدن، نمي توانسته خود را آسوده نمايد.

تعجب مي كنم از كساني كه به عظمت گناه حر نگاه مي كنند و نمي توانند از گناه او چشم بپوشند و از او راضي شوند، چگونه به وسعت عفو و عظمت آن فرزند «رحمة للعالمين» نمي نگرند، جايي كه خود امام عليه السلام از او گذشت كرده و راضي شده و تمجيد كرده، ديگران چه مي گويند؟

در كتاب «مناقب» روايت شده است: عبدالرحمان سلمي - قاري قرآن - سوره ي حمد را به يكي از فرزندان امام عليه السلام آموخت. وي چون سوره ي حمد را براي پدر خواند، امام عليه السلام امر فرمود كه هزار دينار به معلم بدهند و دهان او را از در و جواهر پر نمايند.

به آن حضرت گفتند: چرا اين مقدار عطا نمودي؟

او فرمود: در مقابل عمل وي چيزي نيست. و اين دو شعر از امام عليه السلام است:



اذا جادت الدنيا عليك فجد بها

علي الناس طرا قبل ان تنفلت



فلا الجود يفنيها اذا هي اقبلت

و لا البخل يبقيها اذا ما تولت [7] .




همچنين در كتاب «مناقب» روايت شده است: روز عاشورا در پشت امام عليه السلام علامتي ديدند، علت آن را از امام زين العابدين عليه السلام پرسيدند.

حضرت فرمود: اين اثر انباني است كه به دوش خود مي گذارد و به خانه ي يتيم ها و فقيرا و بيوه زنها مي برد. [8] .

كمك به مستحقين در خفا و پنهاني، از بزرگ مرداني صادر مي شود كه به ستايش مردم كار ندارند، و تنها خداوند جهان را در نظر دارند، و براي رضاي او با دستان خود و بدون هياهو به بيچارگان كمك مي نمايند خداوند در قرآن مي فرمايد.

(انما نطعمكم لوجه الله لا نريد منكم جزاء و لا شكورا). [9] .

«ما براي خشنودي خداست كه به شما مي خورانيم و پاداش و سپاس از شما نمي خواهيم»


پاورقي

[1] سوره‏ي آل عمران، آيه 134. «همانان که خشم خود را فرومي‏برند، و از مردم درمي‏گذرند، و خداوند نکوکاران را دوست دارد».

[2] سوره‏ي آل عمران، آيه 134. «همانان که خشم خود را فرومي‏برند، و از مردم درمي‏گذرند، و خداوند نکوکاران را دوست دارد».

[3] سوره‏ي آل عمران، آيه 134. «همانان که خشم خود را فرومي‏برند، و از مردم درمي‏گذرند، و خداوند نکوکاران را دوست دارد».

[4] کشف الغمه، ج 2، ص 243.

[5] تاريخ طبري، ج 5، ص 427 و 428.

[6] همان، ج 5، ص 428.

[7] مناقب آل ابي‏طالب، ج 4، ص 66 في مکارم اخلاقه. «هنگامي که دنيا به تو روي آورد، جود و بخشش کن پيش از آن که از دست تو برود، زيرا جود و بخشش آن را از بين نمي‏برد اگر رو کرده باشد و بخل آن را نگه نمي‏دارد اگر پشت کرده باشد».

[8] همان، ص 66.

[9] سوره‏ي دهر، آيه 9.