بازگشت

علت كمي روايت از امام حسين


اصحاب امام عليه السلام اگر چه بهترين اصحاب بودند، چنانكه آن حضرت در شب عاشورا فرمود:

«فاني لا أعلم أصحابا أوفي و لا خيرا من اصحابي و لا أهل بيت ابر و لا أوصل من اهل بيتي، فجزاكم الله عني خيرا» [1] .

ولي اين بزرگ مردان اصحاب شهادت بودند نه حديث، اين جماعت براي ياري فرزند پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلم ملازم ركاب او شدند، و بعضي از آنان چون زهير و حر قبلا از مخالفين آن حضرت بودند، و جمعي چون حبيب و مسلم بن عوسجه از كوفه خود را به آن حضرت رساندند و قبلا ملازم آن حضرت نبودند تا از آن حضرت كسب علم كنند.

ائمه عليهم السلام اصحابي داشتند كه براي كسب علم وحديث به خدمت آنان مي رسيدند و اخذ حديث مي كردند و برمي گشتند، و علوم ائمه عليهم السلام به وسيله ي آنان در دسترس شيعه قرار مي گرفت.

اين رسم از اواخر دوران حضرت سجاد عليه السلام شروع شد و در زمان حضرت امام جواد عليه السلام رو به تقليل گذاشت. هر چه شيعه به عصر غيبت نزديكتر مي شد حجاب


زيادتر و دسترسي به ائمه عليهم السلام سخت تر و كمتر مي شد، زيرا حضرت هادي و امام عسكري عليهماالسلام در سامرا تقريبا تحت نظر و مراقبت شديد بودند.

در اين زمان، كتب راويان حديث كه در عصر حضرت باقر و صادق عليهماالسلام نوشته شده بود، ملجأ و مرجع شيعه بود، و علما و محدثين درصدد جمع و تهذيب آن احاديث بودند، و شيعه از آن علوم استفاده مي كرد. به همين جهت است كه راويان حديث از حضرت هادي و امام عسكري عليهماالسلام نسبت به ائمه سابق، بسيار كم هستند و از همان عصر، مسأله ي سفارت مطرح شد و شيعيان به وسيله ي عثمان بن سعيد و فرزند او محمد، با امام رابطه داشتند.

اين گونه تقيه كه در زمان آن دو امام عليهماالسلام بود و موجب اين مي شد كه راويان و محدثين به آن دو امام به آساني دسترسي نداشته باشند، در عصر حضرت امام حسين عليه السلام به مراتب شديدتر و فشار بر شيعه در آن عصر از همه ي زمان ها بيشتر بود. شيعيان در آن زمان گرفتار ظلم معاويه و كارگزاران او بودند و عاملان معاويه در هر كجا آنان را مي يافتند، قلع و قمع مي كردند و آنها با خوف شديد و در حال آوارگي و نهاني و با كمال سختي، عمر خويش را به آخر مي رساندند و همين، سر كمي انتشار حديث از امام مجتبي و حضرت سيدالشهدا عليهماالسلام در ميان شيعه مي باشد.


پاورقي

[1] الارشاد، ج 2، ص 91. (اصحابي با وفاتر و بهتر از اصحاب خود و خويشاني نيکوکارتر و با محبت‏تر از خويشان خود سراغ ندارم. خداوند به شما جزاي خير دهد!).