بازگشت

نقد روايت طبري


طبري روايت نموده است: سعيد بن عاص - والي كوفه از طرف عثمان - در سال سي ام هجري، مازندران را فتح نمود، و در اين جنگ عده اي همراه او بودند، از جمله: حذيفة بن يمان و جمعي از اصحاب پيغمبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم و حسن و حسين عليهماالسلام و عبدالله بن عباس و عبدالله بن عمر و عبدالله بن زبير و عبدالله بن عمرو بن عاص. [1] .


اين نقل درست نيست، زيرا اميرالمؤمنين عليه السلام به حدي به حسن و حسين عليهماالسلام علاقه داشت كه نمي گذاشت در جنگ هاي خودش شركت كنند، پس چگونه اين دو را با دشمنان به بلاد بسيار دور روانه مي كند؟

كسي كه مي گويد: «مرگ او مرا خرد و درهم مي شكند» چگونه او را به دست سعيد بن عاص اموي مي سپارد؟ از كجا معلوم كه او را در جنگها، مأمور به شركت در جنگ و يا مبارزه با پهلواني نكند؟

اميرالمؤمنين عليه السلام، محمد بن حنفيه، پسر سوم خود را در جنگها وارد مي كرد، و علم را به او مي سپرد، و بر او سخت گيري مي كرد. در تاريخ آمده كه محمد گريه كرد و گفت: اي پدر! دو برادر مرا كنار مي گذاري و مرا به سمت مرگ روانه مي كني؟ فرمود: آن دو، پسر پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلم و تو، پسر من هستي [2] .

پس روايت طبري در عصر اموي ها براي عظمت دادن به آنان و كاستن از مقام دو سيد جوانان اهل بهشت ساخته شده است.


پاورقي

[1] تاريخ طبري، ج 4، ص 269.

[2] بحارالانوار، ج 54، ص 349.