بازگشت

پدر و مادر امام


پدر آن حضرت عليه السلام، اميرالمؤمنين علي بن ابي طالب عليه السلام و مادرش سيدة النساء دختر خاتم النبيين صلي الله عليه و آله و سلم است و آن حضرت در مدينه ي طيبه به دنيا آمد. حسن و حسين فرزندان پيغمبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم مي باشند. دشمنان و منافقين تا مي توانستند از معروف شدن اين قرابت و خويشاوندي با پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلم جلوگيري مي كردند. بني اميه به اهل شام مي گفتند: نزديكتر از بني اميه براي پيغمبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم خويشي نيست.

عده اي از مشايخ شام نزد سفاح عباسي رفته، سوگند ياد كردند كه نمي دانسته اند نزديكتر از بني اميه براي پيغمبر خويشاني باشد. [1] و چون بني عباس مانند فرزندان علي عليه السلام عمو زادگان پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلم بودند، و بيش از اين اندازه از خويشاوندي را براي حسن و حسين عليهماالسلام نمي توانستند ببينند، منكر شدند كه حسن و حسين عليهماالسلام فرزندان پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلم باشند و گفتند: اولاد دختر، فرزند حساب نمي شوند!

علماي شيعه پاسخ اين شبهه را داده اند و ابن ابي الحديد - كه از بزرگان علماي عامه است - نيز تاييد حق نموده، و به آيه ي مباهله و غير آن ثابت نموده كه حسن و حسين عليهماالسلام فرزندان پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلم مي باشند. [2] .

شما از همين قضيه تا اندازه اي مي توانيد عناد منافقين از بني عباس را بدست آوريد. گروهي خويشاوندي و نزديكي آنان را با پيغمبر منكر مي شوند تا خود را مقرب و محبوب القلوب مردم نمايند، و گروه ديگري فرزندي اولاد پيغمبر را منكر مي شوند تا مبادا تقدم آنان براي خلافت ثابت شود.


(يريدون ليطفؤا نور الله بأفواههم) [3] .

«مي خواهند نور خدا را با دهان خود خاموش كنند».

به كوري چشم دشمنان، بر همه كس ثابت و مبرهن گرديد كه امام حسن و امام حسين عليهماالسلام فرزندان پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلم و مورد علاقه ي او بودند. أميرالمؤمنين عليه السلام براي اين كه نسل پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلم قطع نشود، نمي گذاشت حسن و حسين عليهماالسلام در ميدان هاي جنگ با دشمنان روبرو شوند، و چون ديد امام حسن عليه السلام در جنگ صفين شتابان به سوي كارزار مي رود، فرمود:

«املكوا عني هذا الغلام لا يهدني فانني أنفس بهذين - يعني الحسن والحسين عليهماالسلام - علي الموت لئلا ينقطع بهما نسل رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم». [4] .

او را نگاه داريد، مبادا به ميدان نبرد رود و مرا با مرگ خود خرد كند و درهم شكند. من از مرگ حسن و حسين جلوگيري مي كنم، مبادا با مرگ آنها نسل پيغمبر عليه السلام قطع شود.

از اين كلام، علاقه ي أميرالمؤمنين عليه السلام به امام حسن عليه السلام، بلكه به پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلم به دست مي آيد.


پاورقي

[1] مروج الذهب مسعودي، ج 3، ص 33.

[2] شرح نهج البلاغه‏ي ابن ابي‏الحديد، ج 11، ص 28-25.

[3] سوره‏ي صف، آيه 8.

[4] نهج‏البلاغه، خطبه 198.