بازگشت

سوار


سوار، از عشيره ي همدان است. همدانيان از ياران علي و دوستان وفادار علي و آل علي


بودند. قيام حسين، در برابر يزيد، كه به گوش سوار رسيد، از كوفه روانه ي كربلا گرديد و به حسين پيوست. در خدمتش بماند تا به خون غلتيد و جان داد.

سوار، روز شهادت، در برابر هجوم نخستين سپاه يزيد قرار گرفت و تا نيرو در بدن داشت پاي داري كرد. در اثر كثرت زخم و بسياري جراحت، نتوانست بايستد و بر زمين افتاد، ولي هنوز رمقي در پيكر داشت. دشمنان، اسيرش كردند و نزد عمر بردند. به كشتنش فرمان داد. تني چند از خويشان سوار، در زمره ي سپاه بودند؛ لب به شفاعتش گشودند.

شفاعت مؤثر افتاد و عمر، از خون او در گذشت، او را به كوفه بردند تا زخم هايش را درمان كنند، ولي زخم ها سنگين و كاري بود، درمان مؤثر نشد و مرهم نتوانست كاري كند. شش ماه بر وي گذشت و او جان داد. سرانجام، به ياران ملحق شد، و خسته دلي كه پيش رو كاروان بود و در قفا قرار گرفته بود، به منزل رسيد و با حسين هم منزل گرديد. اسارت را ديد، جراحت را چشيد و به شهادت رسيد.

مصيبت سوار، از مصيبت موقع سبك تر بود. امير كوفه از زنده ماندن و اسارتش آگاه نشد، تا آهنگ كشتنش كند و يا به زنجيرش كشد. سوار، با پيكر زخمي و آغشته به خونش سوخت، ساخت و رنج كشيد، تا شهيد گرديد.